درباره وبلاگ


می نویسم...
می نویسم از تو برای تو و دور از تو ....
بدون هراس از خوانده شدن...
بگذار همه بدانند...

می نویسم برای تو...
برای تویی که بودنت را...
نه چشمانم میبیند...
و نه گوش هایم می شنود...
و نه دستانم لمس می کند...

تنها با شعفی صادقانه ...
با دلم احساست می کنم... !!!!

مدیر وبلاگ : با تجربه - بی تجربه
آمار وبلاگ
  • کل بازدید :
  • بازدید امروز :
  • بازدید دیروز :
  • بازدید این ماه :
  • بازدید ماه قبل :
  • تعداد نویسندگان :
  • تعداد کل پست ها :
  • آخرین بازدید :
  • آخرین بروز رسانی :
دیگـر هـیـچ كـس بـرایـم ((او)) نـمـیشـود
درد دارد ! وقتی من عاشقانه هایم را می نویسم و دیگران یاد عشقشان می افتند... اما تو ! بی خیال...
صفحه نخست             تماس با مدیر           پست الکترونیک               RSS                  ATOM
جلسات مشاورم همچنان یک  روز در هفته برقرار هست، از روزمرگی هام تعریف میکنم و در کنارش متوجه اشتباهات و خطاهام میشم.
چیزی که خوشحالم کرد این بود که مامانم و دوستام گفتن چقدر ارومتر شدی، تغییر رو میشه توت حس کرد.
خوشحالم که تلاش برای تغییر بی نتیجه نبوده، از فشار و استرسی که بخاطر اتفاقات دو ماه اخیر روم بود خیلی کمتر شده و تونستم به خودم مسل بشم.
سعی کردم توقعم رو از دوست کم کنم و همونجوری که هست بپیرم نه اونجوری که دوست دارم باشه.
مشاورم حرف خوبیبهم زد گفت تو دوست داری که ادم مقابلت رفتار خاصی داشته باشه، شاید اون ادم دلش نخواد اون مدلی باشه.
اینقدر در خودت دنبال ایراد نگرد و فکر نکن مصر اتفااتی.
برای دکترم دعای خیر میکنم که سهم بزرگی در خوب بودن حالم برای روزهای اخیر داشته.
میخوام روزهای شادتری رو داشته باشم و دغدغه های زندگیم رو کم کنم.
اینجور قطعا جذابتر میشم و به کسایی که میخام نزدیکتر.
حال خوب رو برای تمام کسایی که مثل خودم درگیر یه مشکلات کوچیک و بزرگی هستن آرزو میکنم.

خدای خوبم تو بهترین و همیشگی ترین همراهمی. شک ندارم به موقع راه نجات زندگیم میشی.




نوع مطلب : دلنوشته های من برای او، 
برچسب ها :
لینک های مرتبط :


دوشنبه 23 تیر 1399 :: نویسنده : با تجربه - بی تجربه
از بهترین اتفاات سال های اخیر زندگیم، رفتن به مشاوره و روانشناسی بود.
توی سخترین و بحرانی ترین اتفاق زندگیم تصمیم گرفتم برم مشاوره، هم برای شنیده شدن حرفام و هم برای آروم کردن دلم، از خوب روزگار دکتری که انتخاب کردم خیلی متین و صبور و با تجربه بود.
از همه چی و همه جا تعریف میکنم، ایراداتم رو میگه و تشویقم میکنه به تمرین برای بهبودی.
اما سخته، سختر از چیزی که فکرش رو بکنم...
تغییر و ترک عادات بد واقعا برام سخت و اذیت کننده هست. اما خیلی دارم تلاش میکنم.
امیدوارم موق بشم و زندگیم روبرو ارامش و اتفاقای خوب بره.
بعضی وقت ها خیلی روم فشار هست، فشار صبر کردن، سکوت کردن و عقب نشینی کردن.
باید راه حلی پیدا کنم برای رفع این فشار، برای سرگرمی خودم به وقته ناراحتی و تمرکز روی کارم.
دلم میخواد روزی برسه که ادم هایی که باعث ایت و ازارم شدن خودشون متوجه اشتباهشون بشن وببینن که چقدر تغییر کردم.
این روزا چیزی که خیلی بهش نیاز دارم حال خوب هست ....

به امید روزهای خوب با حال خوبتر ....





نوع مطلب : دلنوشته های من برای او، 
برچسب ها :
لینک های مرتبط :




 
   
   
شبکه اجتماعی فارسی کلوب | Buy Website Traffic | Buy Targeted Website Traffic