درباره وبلاگ می نویسم... می نویسم از تو برای تو و دور از تو .... بدون هراس از خوانده شدن... بگذار همه بدانند... می نویسم برای تو... برای تویی که بودنت را... نه چشمانم میبیند... و نه گوش هایم می شنود... و نه دستانم لمس می کند... تنها با شعفی صادقانه ... با دلم احساست می کنم... !!!! مدیر وبلاگ : با تجربه - بی تجربه آرشیو وبلاگ نویسندگان آمار وبلاگ
دیگـر هـیـچ كـس بـرایـم ((او)) نـمـیشـود درد دارد ! وقتی من عاشقانه هایم را می نویسم و دیگران یاد عشقشان می افتند... اما تو ! بی خیال... دوشنبه 2 اردیبهشت 1392 :: نویسنده : با تجربه - بی تجربه
دختر :شنیدم داری ازدواج می کنی ..مبارکه..خوشحا ل شدم شنیدم.. پسر :مرسی..انشااله قسمت شما! دختر:می تونم برای آخرین بار یه چیزی ازت بخوام؟ پسر:چی می خوای؟ دختر:اگه یه روز صاحب یه دختر شدی می شه اسم منو بذاری روش؟ پسر:چرا؟می خوای هر موقع که نگاش می کنم ..صداش می کنم درد بکشم؟؟ دختر:نه..آخه دخترا عاشق باباهاشون می شن..می خوام بفهمی چقدر عاشقت بودم. نوع مطلب : دلنوشته های من برای او، برچسب ها : لینک های مرتبط : |
||
برچسب ها
پیوندها
آخرین مطالب
|
||