درباره وبلاگ می نویسم... می نویسم از تو برای تو و دور از تو .... بدون هراس از خوانده شدن... بگذار همه بدانند... می نویسم برای تو... برای تویی که بودنت را... نه چشمانم میبیند... و نه گوش هایم می شنود... و نه دستانم لمس می کند... تنها با شعفی صادقانه ... با دلم احساست می کنم... !!!! مدیر وبلاگ : با تجربه - بی تجربه آرشیو وبلاگ نویسندگان آمار وبلاگ
دیگـر هـیـچ كـس بـرایـم ((او)) نـمـیشـود درد دارد ! وقتی من عاشقانه هایم را می نویسم و دیگران یاد عشقشان می افتند... اما تو ! بی خیال... پنجشنبه 12 دی 1392 :: نویسنده : با تجربه - بی تجربه
کلا حس میکنم که کی و چه وقت میخوای بگی رابطه کات و استاپ بشه!!!
دیگه اگه بعد از دوسال نشناسمت به درد لای جرز دیوار میخورم. امروز به قول خودت کل روز فقط از حوصله سر رفتن گلایه کردم و ناله زدم، البته نه تو حرف، از نوع وایبری!!! یه گلایه ای که دارم اینه، چرا ماها فقط دوست داریم رفیق لحظه های شاد هم باشیم، اگه یکی یک دوره بخواد ناراحت باشه و شاد نباشه، همه ازش فراری میشن و میگن ما خودمون به اندازه کافی مشکل داریم!!! خدایا شاید از تو گله مند باشم، تو بهتر از هر کسی میدونی من همیشه شنونده ی خوبی برای موقع ناراحتی و تلخی دوستام و خواهرم و ... بودم اما چرا نوبت به خودم میرسه و دو سه ماه میخوام یکی شنونده تمام غرهای من باشه، چیزی که نصیب من میشه حرفای شکننده هست. شاید من یه بازه زمانی از همه چیز بریده باشم... دقیقا بعد از اون تولد که بهترین تولد بود، همه چی عوض شد همه چی تلخ شد همه چی سرد شد شاید من یادم رفته که بهترین دوست فقط دوسته!!! شاید من یادم رفته بهترین دوست فقط هست بدون اینکه من متوقع بشم ازش... اصلا میدونی چیه، همش تقصیر این توقع هست.... خدایا تو خوبی بهترین دوست خوبه من مقصرم من نمیتونم خیلی چیزا رو مدیریت کنم شاید احساس صمیمیت زیاد باعث میشه که همه چیز رو خراب کنم شنیدن اینکه بگه تو همش غر زدی و ناله کردی واسه من لذت بخش نیست اینکه بگه زیاد اس میدی و اذیتم میکنه واسه من شادی آور نیست یا اینکه ... خدایا منو بکن رویای سال 1386، یک رویای محکم حالا که اونو بهم نیمدی حداقل منو محکم کنبه من اراده بده من کم اوردم خــــــــــــــــــــــــــــــــــــــدا نوع مطلب : دلنوشته های من برای او، برچسب ها : لینک های مرتبط : |
||
برچسب ها
پیوندها
آخرین مطالب
|
||