درباره وبلاگ می نویسم... می نویسم از تو برای تو و دور از تو .... بدون هراس از خوانده شدن... بگذار همه بدانند... می نویسم برای تو... برای تویی که بودنت را... نه چشمانم میبیند... و نه گوش هایم می شنود... و نه دستانم لمس می کند... تنها با شعفی صادقانه ... با دلم احساست می کنم... !!!! مدیر وبلاگ : با تجربه - بی تجربه آرشیو وبلاگ نویسندگان آمار وبلاگ
دیگـر هـیـچ كـس بـرایـم ((او)) نـمـیشـود درد دارد ! وقتی من عاشقانه هایم را می نویسم و دیگران یاد عشقشان می افتند... اما تو ! بی خیال... دوشنبه 19 تیر 1391 :: نویسنده : با تجربه - بی تجربه
دلم میخواد کله ی یک نفر رو بکنم، آخه مگه میشه یه آدم 28 ساله اینقدر بچه باشه که نتونه درست زندگی کنه، خدایا یه عقلی به این آدم مورد نظر من بده، که اینقدر با بچه بازی هاش اعصاب و روان ما رو به فنا نده، خودمون کم مشغله فکری داریم، باید یکی دیگه رو هم جمع کنیم، تازه نمیتونیم بگیم بالای چمشت هم ابرو، که خدای نکرده طرف دلگیر بشه!!! خدایا گاهی خودمو مقصر میدونم توی این جریان، اگه من نبودم، الان توی جمع ما نبود!!! یک تصمیم نا بجا، الان ما رو فقط مضطرب و نگران کرده، من خودم بی عقلی زیاد میکنم، اما دیگه ببین این طرف چی هست که من میگم تعطیل کرده و در بست رفته توی کوچه ی علی چپ.... خدایا شرکت، دمت گرم، هوای این طرف رو هم داشته باش، هواشو نداشته باشی، دودش درجا توی چشم ما میره!!! نوع مطلب : برچسب ها : لینک های مرتبط : |
||
برچسب ها
پیوندها
آخرین مطالب
|
||