درباره وبلاگ می نویسم... می نویسم از تو برای تو و دور از تو .... بدون هراس از خوانده شدن... بگذار همه بدانند... می نویسم برای تو... برای تویی که بودنت را... نه چشمانم میبیند... و نه گوش هایم می شنود... و نه دستانم لمس می کند... تنها با شعفی صادقانه ... با دلم احساست می کنم... !!!! مدیر وبلاگ : با تجربه - بی تجربه آرشیو وبلاگ نویسندگان آمار وبلاگ
دیگـر هـیـچ كـس بـرایـم ((او)) نـمـیشـود درد دارد ! وقتی من عاشقانه هایم را می نویسم و دیگران یاد عشقشان می افتند... اما تو ! بی خیال... شنبه 1 تیر 1392 :: نویسنده : با تجربه - بی تجربه
بعد از 20 روز خونه نشستن، بالاخره دیروز رفتم و وسایلمو از شرکت آوردم. وای که خونه بودن چقدر خسته کننده هست. باز خوشحالم که حداقل فعلا سه روز سرکار میرم... باید یکم فکر کنم و ببینم چه کارایی میتونم انجام بدم. کلی کار عقب مونده دارم ولی دست و دلم به انجامشون نمیره... دلم یه اتفاق خیلی خوشحال کننده میخواد یه چیزی که کلی انرژی بهم بده واسه زندگی کردن.... نوع مطلب : برچسب ها : لینک های مرتبط : شنبه 25 خرداد 1392 :: نویسنده : با تجربه - بی تجربه
دیروز یه جمعه ی خوب بود. بهت گفته بودم میخوایم بریم چیتگر دوچرخه سواری و تو هم اگه افتخار دادی بیا. تو هم اومدی، با اینکه بدشانسی هیچکدوم از پسرها اینبار نیومده بودن و فکر کردم ممکنه ناراحت بشی. ولی تو خیلی ماهی.... ناراحت که نشدی خیلی هم خوب و صمیمی با دوستام برخورد کردی... خیلی دوستت دارم... خدایا تو رو هم دوست دارم که مهربونش کردی بودنش بهم کلی انرژی میده. کاش همیشه پیشم میموند.... نوع مطلب : دلنوشته های من برای او، برچسب ها : لینک های مرتبط : سه شنبه 21 خرداد 1392 :: نویسنده : با تجربه - بی تجربه
فقط میتونم بگم امروز با همه ی روزها فرق داشتی. امروز خیلی دوست داشتنی تر بودی. فکر کنم دل تو هم برای من تنگ شده بود. نمیدونم ولی حسم بهت امروز یه جور خوبی بود... خدایا توکلم به تو هست. مرسی برای همه چی نوع مطلب : دلنوشته های من برای او، برچسب ها : لینک های مرتبط : شنبه 18 خرداد 1392 :: نویسنده : با تجربه - بی تجربه
هر وقت استرس دارم، یا به چیزی زیاد فکر میکنم، یا نگرانی دارم و ناراحتم از این چشم درد فجیع ها میگیرم که از شقیقه هام درد میگیره تا تخم چشمام. وای از این درد متنفرم، دیروز فکر و خیال زده بود به معده ام و حالا این افکار مسخره زده به چشمم. قرص خوردن هم فایده نداشت و دردش رو کم نکرد. فقط امیدوارم خدای مهربون که یه خبر بشه(...........عاشقتم خدا جونی، همین الان اس ام اس داد که رسیده... یعنی تو ماهی خدا، تو عزیزی......) آخیش باز خیالم راحت شد. نوع مطلب : دلنوشته های من برای او، برچسب ها : لینک های مرتبط : شنبه 18 خرداد 1392 :: نویسنده : با تجربه - بی تجربه
فکر میکردم امروز برمیگردی، ولی اشتباه فک میکردم، امروزم خبری از دلیوری اس ام اس هامو اومدن تو نبود. دلم خیلی تنگ شده. حتی واسه جواب ندادنت. خدا کنه امشب دیگه بیای نوع مطلب : دلنوشته های من برای او، برچسب ها : لینک های مرتبط : جمعه 17 خرداد 1392 :: نویسنده : با تجربه - بی تجربه
امروز حالم زیاد روبراه نبود، دیگه شارز بی خبریم از تو تموم شده. کل روز روی تخت افتاده بودمو یا خواب بودم و یا به تو فکر میکرد. وای خدای من چرا اینقدر بهش وابسته شدم که یک هفته بی خبری ازش بخواد بیحالم کنه. خدا کنه فردا بیای. دلم میخواست همین الان دلیور تمام اس ام اس هام میومد و میفهمیدم که تو رسیدی. خدایا این حال جسمیمو اصلا دوست ندارم. فکرم داره دیوونه ام میکنه دیگه. بیــــــــــــــــــــــــا دیگه.دلم برات تنگ شده. کاش دل تو هم واسم تنگ شده بود. نوع مطلب : دلنوشته های من برای او، برچسب ها : لینک های مرتبط : |
||
برچسب ها
پیوندها
آخرین مطالب
|
||