درباره وبلاگ می نویسم... می نویسم از تو برای تو و دور از تو .... بدون هراس از خوانده شدن... بگذار همه بدانند... می نویسم برای تو... برای تویی که بودنت را... نه چشمانم میبیند... و نه گوش هایم می شنود... و نه دستانم لمس می کند... تنها با شعفی صادقانه ... با دلم احساست می کنم... !!!! مدیر وبلاگ : با تجربه - بی تجربه آرشیو وبلاگ نویسندگان آمار وبلاگ
دیگـر هـیـچ كـس بـرایـم ((او)) نـمـیشـود درد دارد ! وقتی من عاشقانه هایم را می نویسم و دیگران یاد عشقشان می افتند... اما تو ! بی خیال... شنبه 4 آذر 1391 :: نویسنده : با تجربه - بی تجربه
اجازه خدا؟؟؟ میشه ورقمو بدم؟؟؟؟؟؟ میدونم وقت امتحان تموم نشده. ولی خسته شدم! نوع مطلب : دلنوشته های من برای او، برچسب ها : لینک های مرتبط : شنبه 4 آذر 1391 :: نویسنده : با تجربه - بی تجربه
در آغوشم بگیر و بگذار گرمی دستت را حس کنم مرا ببوس تا با هر بوسه ات جانی دوباره بگیرم نگا هم کن و التما سم را در چشمانم بخوان بخوان که بودنت را فریاد می ز نند بخوان که بدون تو می میرند بخوان که جز تو کسی را ندارند بخوان که چقدر دو ستت دارند نوع مطلب : دلنوشته های من برای او، برچسب ها : لینک های مرتبط : شنبه 4 آذر 1391 :: نویسنده : با تجربه - بی تجربه
گاه دلتنگ می شوم دلتنگتر از همه دلتنگی ها گوشه ای می نشینم و حسرت ها را می شمارم و باختن ها را، و صدای شکستن ها را... نمی دانم من کدام امید را ناامید کرده ام و کدام خواهش را نشنیدم و به کدام دلتنگی خندیدم که این چنین دلتنگم. دلتنگم، دلتنگ...!
نوع مطلب : متن های زیبا، برچسب ها : لینک های مرتبط : شنبه 4 آذر 1391 :: نویسنده : با تجربه - بی تجربه
امشب شب تاسوعاست، مثل همیشه با مامان حاضر شدیم و رفتیم هیئت. چقدر به حضور توی چنین فضایی نیاز داشتم، مداح میگفت امشب شب حضرت عباس هست و از ته دل صداش کنی بی جواب نمیذارتت. اینو که گفت اشک من درومد، نمیدونم، خیلی باهاش حرف زدم، خیلی دلم شکسته بود، انگار گریه های امشب کمی سبکم کرد، نمیدونم چرا میون گریه هام به بهترین دوست اس ام اس دادم که اومدم هیئت و گله و شکایتت رو دارم به حضرت هم اسمت میکنم... امشب واسه دلم خوب بود، از حضرت ابوالفضل حاجت های دلمو خواستم، و فقط واسه بی وفایی ات گریه کردم، نگفتم چرا و نه ... خدایا دوستت دارم، بهترین دوست تو رو هم دوست دارم، ابوالفضل العباس تو رو عاشقانه دوست دارم، هیچ شب تاسوعایی مثل امثال برام نبود، حتی شنیدن اسمت هم دلم رو میلرزوند. تو رو به امشب قسم که همه ی مسلمون ها و مومنین رو حاجت روا کن، من رو هم اگه شایسته هستم یک نگاه بنداز....
نوع مطلب : دلنوشته های من برای او، برچسب ها : لینک های مرتبط : جمعه 3 آذر 1391 :: نویسنده : با تجربه - بی تجربه
پارسال این حدودا بود که باهات تازه میخواستم باهات آشنا بشم. ای کاش پارسال بود، این یکسال رو اصلا دوست نداشتم، به اندازه ی کل عمرم توی این یک سال غرورم رو از بین بردم... با این همه حرف که ازت شنیدم و میشنوم، باز هم دلم ازت کنده نمیشه، گاهی وقت ها میگم احمق تر از من توی دنیا وجود نداره... دیروز بهت اس ام اس دادم که میای نهار بریم بیرون، جواب دادی که... و احمق من دوست دختر دارم، نمیفهمی؟جاه طلب.... اولین اس ام اس رو خوندم داشتم چایی میخوردم، درجا حالت تهوع گرفتمو اشک توی چشمم جمع شد. گفتم چرا توهین میکنی، من الان کاری کردم که توهین میکنی، باز هم با توهین جواب دادی که وبالم شدی ، مزاحمم هستی و ...گفتم میام پیشت جواب تمام توهین هات رو حضوری میدم...گفتم هفته قبلل و قبل ترش که همو دیدیم دوست دختر نداشتی؟! حالا چشمت به یک دختر افتاد فحش به من میدی؟! گفتی اولا دختری در کار نیست ، دوما ... با اینکه اصلا توی فکرم هم نبود که بیام پیشت، از شرکت اومدم بیرون، یک شاخه گل برات خریدم، اومدم پیشت که بدونی من با تو دشمنی ندارم، من قصدم به قول تو وبال شدن نیست... وای دلم داره میترکه... این منم واقعا!!! رویایی که کسی بهش میگفت تو، دوتا بد و بیراه میگفت و اسم طرف رو دیگه نمیاورد!!! حالا من نشستم از تو توهین میشنوم و بعدشم واست گل میخرم که از من ناراحت نباشی؟!!! وای خدا من عقلم رو از دست دادم!!! خدایا این شب ها شب های سوگواری امام حسینمون هست، تو رو به این شب ها قسم نذار که من خودمو گم کنم و از یاد ببرم، دوباره بهم انرژی بده، خدایا روزهای سخت زندگیم، تو تنها کسی که حرف های منو میشنوی و به گله ها و گریه هام گوش میدی. خودت همراهم باش بهترینم... خدایا بهترین یارم تویی و بس، برای بهترین دوست هم آرزوی خوبی دارم حتی اگه بدترین بدی ها رو در حقم کرده که فقط من و خودش و خودت میدونیم.... نوع مطلب : دلنوشته های من برای او، برچسب ها : لینک های مرتبط : |
||
برچسب ها
پیوندها
آخرین مطالب
|
||