درباره وبلاگ می نویسم... می نویسم از تو برای تو و دور از تو .... بدون هراس از خوانده شدن... بگذار همه بدانند... می نویسم برای تو... برای تویی که بودنت را... نه چشمانم میبیند... و نه گوش هایم می شنود... و نه دستانم لمس می کند... تنها با شعفی صادقانه ... با دلم احساست می کنم... !!!! مدیر وبلاگ : با تجربه - بی تجربه آرشیو وبلاگ نویسندگان آمار وبلاگ
دیگـر هـیـچ كـس بـرایـم ((او)) نـمـیشـود درد دارد ! وقتی من عاشقانه هایم را می نویسم و دیگران یاد عشقشان می افتند... اما تو ! بی خیال... جمعه 20 دی 1392 :: نویسنده : با تجربه - بی تجربه
تمام چیزایی که هفته پیش لیست کردم، هیچ کدومش انجام نشد.
میتونم بگم باز دارم دوباره گندترین روزهای زندگیمو میگذرونم. دلم میخواد خدا هم با دلش همینکارو بکنه، ولی نه، دلم نمیاد اذیت بشه. بریدم به تمام معنا، اماده ام تا یکی بگه بالای چشمت ابرو هست فقط بزنم زیر گریه. خداااااایا دیگه بریدم، تو هم نمیبینی. دلمو ازش ببر. زن بگیره. از ایران بره. نمیدونم یه چیزی که دلمو راحت کنی. خسته ام. از زندگی با این شرایط خسته ام خدااااااا. نوع مطلب : دلنوشته های من برای او، برچسب ها : لینک های مرتبط : جمعه 13 دی 1392 :: نویسنده : با تجربه - بی تجربه
تصمیم جدید:
1- مدیریت ارتباط با بهترین دوست 2- مدیریت تسلط به احساس 3-مدیریت منطق 4- مدیریت کارها 5- مدیریت استفاده از نرم افزارهای مجازی 6- مدیریت زمان ************** رسیدن به تمام ایده ال هام **************** ایشالله، گوش شیطون کر نوع مطلب : برچسب ها : لینک های مرتبط : پنجشنبه 12 دی 1392 :: نویسنده : با تجربه - بی تجربه
کلا حس میکنم که کی و چه وقت میخوای بگی رابطه کات و استاپ بشه!!!
دیگه اگه بعد از دوسال نشناسمت به درد لای جرز دیوار میخورم. امروز به قول خودت کل روز فقط از حوصله سر رفتن گلایه کردم و ناله زدم، البته نه تو حرف، از نوع وایبری!!! یه گلایه ای که دارم اینه، چرا ماها فقط دوست داریم رفیق لحظه های شاد هم باشیم، اگه یکی یک دوره بخواد ناراحت باشه و شاد نباشه، همه ازش فراری میشن و میگن ما خودمون به اندازه کافی مشکل داریم!!! خدایا شاید از تو گله مند باشم، تو بهتر از هر کسی میدونی من همیشه شنونده ی خوبی برای موقع ناراحتی و تلخی دوستام و خواهرم و ... بودم اما چرا نوبت به خودم میرسه و دو سه ماه میخوام یکی شنونده تمام غرهای من باشه، چیزی که نصیب من میشه حرفای شکننده هست. شاید من یه بازه زمانی از همه چیز بریده باشم... دقیقا بعد از اون تولد که بهترین تولد بود، همه چی عوض شد همه چی تلخ شد همه چی سرد شد شاید من یادم رفته که بهترین دوست فقط دوسته!!! شاید من یادم رفته بهترین دوست فقط هست بدون اینکه من متوقع بشم ازش... اصلا میدونی چیه، همش تقصیر این توقع هست.... خدایا تو خوبی بهترین دوست خوبه من مقصرم من نمیتونم خیلی چیزا رو مدیریت کنم شاید احساس صمیمیت زیاد باعث میشه که همه چیز رو خراب کنم شنیدن اینکه بگه تو همش غر زدی و ناله کردی واسه من لذت بخش نیست اینکه بگه زیاد اس میدی و اذیتم میکنه واسه من شادی آور نیست یا اینکه ... خدایا منو بکن رویای سال 1386، یک رویای محکم حالا که اونو بهم نیمدی حداقل منو محکم کنبه من اراده بده من کم اوردم خــــــــــــــــــــــــــــــــــــــدا نوع مطلب : دلنوشته های من برای او، برچسب ها : لینک های مرتبط : سه شنبه 10 دی 1392 :: نویسنده : با تجربه - بی تجربه
گاهی وقت ها از کارهای خودم فقط حس بد میگیرم
دقیقا مثل الان، خودم میدونم تو زندگیش فقط نقش یه سرگرمی را دارم، از خیلی چیزا مایه میزارم فقط واسه بودنش. اما همه ی این کارها گذری هست و زود دوباره همه چی مثل قبل میشه. تنهایی که ازش فرار میکنم و دنبالم میاد گاهی تنهایی فقط به معنی نبودن کسی نیست، دورم شلوغ پلوغ ولی نبودن کسی که باهاش امید داری یعنی تنهایی. امروز باز با مامان بحثم شد، از اون روزی که داشت تلفنی در مورد من حرف میزد و فک نمیکرد که بشنوم، حسم نسبت بهش خیلی سرد شده کلا همه چی واسم اذیت کننده شده توی زندگی خدایا ناشکری نمیکنم برای همین زندگی و ارامشی که دارم شکر من بلد نیستم از زندگیم درست لذت ببرم و از نعمت هایی که دارم استفاده کنم من بلد نیستم زندگیمو مدیریت کنم خدایا خیلی خسته شدم، دیگه کم سن و سال نیستم، .... نوع مطلب : دلنوشته های من برای او، برچسب ها : لینک های مرتبط : |
||
برچسب ها
پیوندها
آخرین مطالب
|
||