درباره وبلاگ می نویسم... می نویسم از تو برای تو و دور از تو .... بدون هراس از خوانده شدن... بگذار همه بدانند... می نویسم برای تو... برای تویی که بودنت را... نه چشمانم میبیند... و نه گوش هایم می شنود... و نه دستانم لمس می کند... تنها با شعفی صادقانه ... با دلم احساست می کنم... !!!! مدیر وبلاگ : با تجربه - بی تجربه آرشیو وبلاگ نویسندگان آمار وبلاگ
دیگـر هـیـچ كـس بـرایـم ((او)) نـمـیشـود درد دارد ! وقتی من عاشقانه هایم را می نویسم و دیگران یاد عشقشان می افتند... اما تو ! بی خیال... سه شنبه 13 اسفند 1392 :: نویسنده : با تجربه - بی تجربه
داشت جواب میداد یهو جواب نداد فحش دادم بلاک کرد با یه خط دیگه اس دادم نه بلاک کرد نه جواب داد گریه کردم ریمل هام ریخت صورتم سایه شد عکسمو واسش فرستادم یه شکلک بوس فرستاد اس دادم جواب نداد آنلاین بود جواب نداد بیخیال شدم لباس خوشگل تنم کردم هندزفری گذاشتم رقصیدم حالم عوض شد نوع مطلب : دلنوشته های من برای او، برچسب ها : لینک های مرتبط : سه شنبه 13 اسفند 1392 :: نویسنده : با تجربه - بی تجربه
خسته ام خدایا چرا منو نمیبینی چرا منو نمیشنوی بابا بریددددددددددددددددددددددددم نوع مطلب : دلنوشته های من برای او، برچسب ها : لینک های مرتبط : شنبه 10 اسفند 1392 :: نویسنده : با تجربه - بی تجربه
چه کودکانه تو بزرگترین آرزوی منی دوست دارم هر شب از اون خواب های خوبی که فقط دوبار دیدم، ببینم خواب بودن با تو خواب داشتن تو حتی ترس از بیدارشدن و تموم شدن اون خواب شیرین... کاش فقط یه ذره دوست داشتنم باورت میشد کاش..... نوع مطلب : دلنوشته های من برای او، برچسب ها : لینک های مرتبط : دوشنبه 5 اسفند 1392 :: نویسنده : با تجربه - بی تجربه
جواب تمام و تمام و تمام احساس من فقط یه سلام هست از طرف تو. واقعا چرا خودمو اینقدر دست کم میگیرم و کوچیک میکنم. عشق یعنی حقارت؟ عشق یعنی خورد شدن و نشنیدن؟ عشق یعنی عذاب کشیدن؟ خدایا کم آوردم، کم آوردم بیشتر از هر لحظه، چرا باید اینهمه سخت بگذره... مگه چندسال میخوام زندگی کنم که همش به ناراحتی هست. گاهی به خواهرم حسودیم میشه که با تمام سختی های توی زندگیش، دلش به این گرم که عشقش عاشقش هست و کنارشه... من فقط میخوام دوستم داشته باشه... وقتی ازش مینویسم تمام تنم داغ میشه، کاش یکم از احساس من توی وجود اون بود... سخت میگذره این روزا خیلی سخت... نوع مطلب : دلنوشته های من برای او، برچسب ها : لینک های مرتبط : یکشنبه 4 اسفند 1392 :: نویسنده : با تجربه - بی تجربه
خدایــــــــــــآ با توام هااااا، تو رو خدا تنهام نزار دارم گند میزنم، به زندگیم دارم گند میزنم... خدایا لیاقت من خیلی بیشتر از این حرفاست که خودم دارم سر خودم میارم. تو یه جوری نشونم بده که هنوز هستی، هوامو دارری.... خدایا محتاجتم شدید.... به بغض توی گلوم نگاه کن... این همه سردرد، این هه فکر، این همه خفت و خاری.... من اینارو دوست ندارم، منو نگاه کن، دارم باهات حرف میزنم، از ته دلم، این اشها که الان میاد پایین از چشمام واسه دلمه که خیلی وقته شکسته... خدایا منو نگاه کن.... نوع مطلب : دلنوشته های من برای او، برچسب ها : لینک های مرتبط : جمعه 25 بهمن 1392 :: نویسنده : با تجربه - بی تجربه
ولنتاین امروز خیلی خیلی بی روح تر از پارسال گذشت... با یه شوق خاصی براش شالگردن بافتم، درسته ارزش مادی نداشت، ولی به نظر خودم معنویت پشتش بود، اما ... میدونستم با دیدار موافت نخواهد کرد، برای همین گفتم برات ارسال میکنم، ولی اون بی ذوق تر از هر بار گفت، بزا وقتی همو دیدیم، میدونم که دیگه نمیبینمش، و گفت گیر نده تا زمستون سال دیگه کلی راه هست... دلم برای انگشتم سوخت، چون به بافت عادت نداشت کلی خسته شد، نتیجه خسته شدنش هم این بود... خدایا ناشکری نمیکنم، اگه کسی نیست عشقش باشم، اگه کسی نیست دوستم داشته باشه، تو هستی، دوستم داری، با تمام بدی هام.... نوع مطلب : دلنوشته های من برای او، برچسب ها : لینک های مرتبط : |
||
برچسب ها
پیوندها
آخرین مطالب
|
||