درباره وبلاگ می نویسم... می نویسم از تو برای تو و دور از تو .... بدون هراس از خوانده شدن... بگذار همه بدانند... می نویسم برای تو... برای تویی که بودنت را... نه چشمانم میبیند... و نه گوش هایم می شنود... و نه دستانم لمس می کند... تنها با شعفی صادقانه ... با دلم احساست می کنم... !!!! مدیر وبلاگ : با تجربه - بی تجربه آرشیو وبلاگ نویسندگان آمار وبلاگ
دیگـر هـیـچ كـس بـرایـم ((او)) نـمـیشـود درد دارد ! وقتی من عاشقانه هایم را می نویسم و دیگران یاد عشقشان می افتند... اما تو ! بی خیال... شنبه 31 تیر 1391 :: نویسنده : با تجربه - بی تجربه
داری چیکار میکنی با خودت دختـــــــــــــــــــــــــــــــــــر!!!
نوع مطلب : دلنوشته های من برای او، برچسب ها : لینک های مرتبط : شنبه 31 تیر 1391 :: نویسنده : با تجربه - بی تجربه
درگیر رویای توام، منو دوباره خواب کن دنیا اگه تنهام گذاشت، تو منو انتخاب کن دلت از آرزوی من، انگار که بی خبر نبود حتی تو تصمیمای من،چشمات بی اثر نبود خواستم بهت چیزی نگم، تا با چشام خواهش کنم درارو بستم روت، تا احساس آرامش کنم باور نمی کنم ولی، انگار غرور من شکست اگه دلت میخواد بری، اصرار من بی فایدست هر کاری می کنه دلم، تا بغضمو پنهون کنه کی میتونه فکر تو رو، از سر من بیرون کنه یا داغ رو دلم بزار، یا که از عشقت کم نکن تمام تو سهم منه، به کم قانعم نکن نوع مطلب : دلنوشته های من برای او، برچسب ها : لینک های مرتبط : شنبه 31 تیر 1391 :: نویسنده : با تجربه - بی تجربه
چقدر زمان زود میگذره، یعنی یکماه شد که من برات اینجا مینویسم!!! با گذر زمان من چیو از دست دادم؟؟؟؟ چیو به دست آوردم؟؟؟ بهترین دوست کاش میتونسم راحت باهات حرف بزنم، حرفهایی که حتی اینجا هم نمیتونم بزنم!!! نوع مطلب : برچسب ها : لینک های مرتبط : جمعه 30 تیر 1391 :: نویسنده : با تجربه - بی تجربه
امشب ، شب اول ماه رمضون هست، با وجود اینکه همش غر زدم چجوری روزه بگیرم، اما الان خیلی حس خوبی دارم، وقتی یاد دعای سحر و اذان مغرب و ربنا میوفتم، انگار انرژی برای شروع روزه میگیرم!!! خدایا سپاس که یکسال دیگه فرصت دیدن این ماه رو بهمون دادی. پارسال شب قدر، ازت یکسال خوب خواستم، امسال سال خوبی بود ، موفقیت هام زیاد بود، شوک زیاد بهم وارد شد، خوشی زیاد بود، ناراحتی داشتم و ... اما خودم کمی خرابش کردم، خودت کمکم کن، تو میدونی من چی میگــــــــــــــــــــــــم خدا جونم... نوع مطلب : برچسب ها : لینک های مرتبط : جمعه 30 تیر 1391 :: نویسنده : با تجربه - بی تجربه
امروز دیدمت بهترین دوست، من همیشه از دیدنت خوشحال میشم، تو چطور؟؟؟؟ نمیدونم دارم چیکار میکنم، نمیدونم علاقه به تو باعث شده چی رو از دست بدم، نمیدونم خودممو میبخشم بعدا یا نه!!!نمیدونم خدا منو میبخشه یا نه!!! حتی نمیدونم تو هم منو میبخشی یا نه؟؟؟ فقط از صبح توی فکرم، به کارا ، به حرفا، به رفتارها، به گذشته، به آینده، به ....، فقط فــــــــــــــــــــــــــــــکر به همه چیز!!! سر در گمم، کیه کمکم کنه بهترین؟! نوع مطلب : دلنوشته های من برای او، برچسب ها : لینک های مرتبط : سه شنبه 27 تیر 1391 :: نویسنده : با تجربه - بی تجربه
امروزم تموم شد، صبحش با خبر خورده شدن جوجه فنچمون توسط آقای گربه شروع شد و شبمون هم با نوشتن در اینجا به انتها میرسه!!! امروز زیاد کار نکردم ولی صحبتهای بهترین دوست برای کارم بهترین بخش روزم بود، من به راهنمایی هاش خیلی نیاز دارم توی کارم، البته گفته تا یکماه آینده باید اجرا کنم و نباید چیزی ازش بپرسم. در مورد چیزای خوب دیگه هم صحبت کردیم اونم بحث خوبی بود، کلی هم عکس دیدیم که تا حدودی کمک بود. در مجموع روز خوبی بود، خدا رو شکر. ببینیم فردا چی میشه، مرده م یا زنده.... وای از حالا به فکر 4روز دیگه هم هستم که ماه رمضون شروع میشه، میگم روزه گرفتن سخت هست، اما من عاشق لحظه های دم افطارم، خیلی حس خوبیه دم افطار و سحر که منتظر اذان میشیم و .... خدایا دوستت دارم که منو دوست داری. بهترین دوست دوستت دارم، جنس دوست داشتم ترس آور نیست، باور کن، قول دادم احساسی نباشم، البته امروز که داشتی از دوستت تعریف میکردی، نمیدونم چرا یک حسی داشتم که چرا ... بیخیال... نوع مطلب : دلنوشته های من برای او، برچسب ها : لینک های مرتبط : |
||
برچسب ها
پیوندها
آخرین مطالب
|
||