درباره وبلاگ می نویسم... می نویسم از تو برای تو و دور از تو .... بدون هراس از خوانده شدن... بگذار همه بدانند... می نویسم برای تو... برای تویی که بودنت را... نه چشمانم میبیند... و نه گوش هایم می شنود... و نه دستانم لمس می کند... تنها با شعفی صادقانه ... با دلم احساست می کنم... !!!! مدیر وبلاگ : با تجربه - بی تجربه آرشیو وبلاگ نویسندگان آمار وبلاگ
دیگـر هـیـچ كـس بـرایـم ((او)) نـمـیشـود درد دارد ! وقتی من عاشقانه هایم را می نویسم و دیگران یاد عشقشان می افتند... اما تو ! بی خیال... شنبه 10 تیر 1391 :: نویسنده : با تجربه - بی تجربه
من از تو هیچ نخواستم نه آسمان آبی نه قدم زدن زیر باران بدون چتر نه بوسه کنار آبی دریا نه چند کلمه عاشقانه من با تو نفس میکشم هوای من باش همین ........ نوع مطلب : متن های زیبا، برچسب ها : لینک های مرتبط : شنبه 10 تیر 1391 :: نویسنده : با تجربه - بی تجربه
با اینکه از من بدت میاد اما هنوز یه وقتایی خودمو تو بغلت می بینم حس میکنم که تو آغوش توام و تو آروم گردنمو می بوسی و در گوشم... با اینکه از من بدت میاد اما گاهی تجسم اون لحظه، بی اختیار لبخندی شیرین بر لبهام میشونه و حس خوبی وجودم رو فرامی گیره... " نمی دونم این چه حسی هست؟!! با اینکه از من بیزاری باز هم طالب آغوشت هستم...!! "
نوع مطلب : دلنوشته های من برای او، برچسب ها : لینک های مرتبط : شنبه 10 تیر 1391 :: نویسنده : با تجربه - بی تجربه
جمعه 9 تیر 1391 :: نویسنده : با تجربه - بی تجربه
خسته ام خدا... خسته ام... تو که میدونی چرا... مگه نه؟! خوبه که می دونی... من داغونم خدا... میشه جدیم بگیری...؟ میشه بشنوی صدامو...؟ می خوام فقط تو رو صدا کنم خدا... فقط تورو... دلم گرفته... خیلی وقته گرفته... و کاش... و ای کاش که تو می دونستی چرا... نوع مطلب : متن های زیبا، برچسب ها : لینک های مرتبط : جمعه 9 تیر 1391 :: نویسنده : با تجربه - بی تجربه
هر شب که میام اینجا و مینویسم، احساس میکنم مثل قبل دارم به تو اس ام اس
میدم و تو جواب میدی، انگار دوست ندارم باور کنم که گفتی تمومه، که گفتی
چرا غرورت رو میشکنی، که گفتی چرا بعد دو روز که میگی کاری باهات ندارم
دوباره شروع میکنی التماس که جواب منو بده. ادامه مطلب نوع مطلب : دلنوشته های من برای او، برچسب ها : لینک های مرتبط : جمعه 9 تیر 1391 :: نویسنده : با تجربه - بی تجربه
سلام دیروز اصلا فرصت نکردم بیام بنویسم، بالاخره اساس کشی کردیم و اومدیم خونه جدید، ولی کلی خسته شدیم،دیشب کلی با خودم کلنجار رفتم که بیام نت و برات بنویسم اما تو همین فکرها بودم که خوابم برد دیگه. الان دیدم تا موقع استراحت ظهر هست، بیام و یک سری به اینجا بزنم. ادامه مطلب نوع مطلب : دلنوشته های من برای او، برچسب ها : لینک های مرتبط : |
||
برچسب ها
پیوندها
آخرین مطالب
|
||