درباره وبلاگ می نویسم... می نویسم از تو برای تو و دور از تو .... بدون هراس از خوانده شدن... بگذار همه بدانند... می نویسم برای تو... برای تویی که بودنت را... نه چشمانم میبیند... و نه گوش هایم می شنود... و نه دستانم لمس می کند... تنها با شعفی صادقانه ... با دلم احساست می کنم... !!!! مدیر وبلاگ : با تجربه - بی تجربه آرشیو وبلاگ نویسندگان آمار وبلاگ
دیگـر هـیـچ كـس بـرایـم ((او)) نـمـیشـود درد دارد ! وقتی من عاشقانه هایم را می نویسم و دیگران یاد عشقشان می افتند... اما تو ! بی خیال... دوشنبه 12 تیر 1391 :: نویسنده : با تجربه - بی تجربه
ما به هر تحقیری كه شدیم باصدای بلند خندیدیم نام ما را گذاشتند با جنبه بی آنكه بدانند خندیدیم تا كسی صدای شكسته شدن قلبمان را نشنود!!! نوع مطلب : متن های زیبا، برچسب ها : لینک های مرتبط : دوشنبه 12 تیر 1391 :: نویسنده : با تجربه - بی تجربه
هرچقدر هم بگویی مردها فلان، زن ها فلان؛
تنهایی خوب است، دنیا زشت است؛ آخرش روزی قلبت برای کسی تندتر میزند ...! "پرانسو دیمارکو" نوع مطلب : متن های زیبا، برچسب ها : لینک های مرتبط : یکشنبه 11 تیر 1391 :: نویسنده : با تجربه - بی تجربه
از عصری همش دارم فکر میکنم بهت اس ام اس بدم یا نه، هی می نویسم پاک میکنم... مینویسم میگم اسال میکنم، دوباره میگم تو که جواب نمیدی تازه میگی عجب آدم گیری هست، پاکش میکنم، اما دوباره گوشی رو دستم میگیرم، خیلی خیلی کلافه شدم. والا موندم تو چی داشتی که بقیه نداشتن ، که ذهن من بازم درگیر تو هست، با وجود کلی چرت و پرت و حرف که بارم کردی، فکر کنم .... شدم، خوشبحالت تو حتما الان توی خواب ناز شبانه هستی و من به فکر تو.... نوع مطلب : دلنوشته های من برای او، برچسب ها : لینک های مرتبط : یکشنبه 11 تیر 1391 :: نویسنده : با تجربه - بی تجربه
از دست خودم عصابانی هستم دیگه، اصلا نمیتونم کار کنم، فکرم همش مشغول هست، اگه اینجور پیش برم خیلی بد میشه، چون از تمام کارهام عقب میمونم، خدایا از خودم ناراحتم که حتی الان نمیتونم فکرم رو هم مدیریت کنم دیگه کارها پیشکشم. خوش به حال تو بهترین دوست که الان راحت کارهات و انجام میدی تازه خوشحال هم هستی که منی دیگه وجود نداره که ناراحتت کنه، واقعا خوش به حالت.... نوع مطلب : دلنوشته های من برای او، برچسب ها : لینک های مرتبط : یکشنبه 11 تیر 1391 :: نویسنده : با تجربه - بی تجربه
دیروز تا رسیدم خونه ، اینقدر خسته بودم که شام خورده نخورده ولو شدم و خوابم برد، لپ تاپ و روشن کرده بودم که بیام بنویسم، اما از خواب پریدم ساعت 1 بود و همه جا تاریک ، منم خاموشش کردم و دوباره خوابیدم، جالب بود که دیروز یک ایمیل واست زده بودم، تو که واب نمیدی، من خواب دیدم که جواب دادی، گفتی سایت من بد نیست، طرح سایت تو رو هم به دلخواه خودم عوض کنم!!! صبح بیدار شده بودم مثل منگ ها بودم، که خدایا من چیکار باید میکردم، چند دقیقه گذشت ، تازه فهمیدم خواب بودم و تو خواب دیدم!!! میدونی، نمیدونم چقدر بدی هام زیاد بوده که تو حتی جواب ایمیل هم نمیدی بهم؟! جالبه که وقتی من روی یک چیز فوکوس میکنی بدتر انگار انجام نمیشه. عین منم که الان تمام زندگیم شده فکر تووووووووووووووو نوع مطلب : دلنوشته های من برای او، برچسب ها : لینک های مرتبط : شنبه 10 تیر 1391 :: نویسنده : با تجربه - بی تجربه
مگر این تو نبودی که مرا ترک کردی، پس چرا هر شب به خواب من می آیی؟؟!!
نوع مطلب : دلنوشته های من برای او، برچسب ها : لینک های مرتبط : |
||
برچسب ها
پیوندها
آخرین مطالب
|
||