درباره وبلاگ


می نویسم...
می نویسم از تو برای تو و دور از تو ....
بدون هراس از خوانده شدن...
بگذار همه بدانند...

می نویسم برای تو...
برای تویی که بودنت را...
نه چشمانم میبیند...
و نه گوش هایم می شنود...
و نه دستانم لمس می کند...

تنها با شعفی صادقانه ...
با دلم احساست می کنم... !!!!

مدیر وبلاگ : با تجربه - بی تجربه
آمار وبلاگ
  • کل بازدید :
  • بازدید امروز :
  • بازدید دیروز :
  • بازدید این ماه :
  • بازدید ماه قبل :
  • تعداد نویسندگان :
  • تعداد کل پست ها :
  • آخرین بازدید :
  • آخرین بروز رسانی :
دیگـر هـیـچ كـس بـرایـم ((او)) نـمـیشـود
درد دارد ! وقتی من عاشقانه هایم را می نویسم و دیگران یاد عشقشان می افتند... اما تو ! بی خیال...
صفحه نخست             تماس با مدیر           پست الکترونیک               RSS                  ATOM
شنبه 25 خرداد 1392 :: نویسنده : با تجربه - بی تجربه
دیروز یه جمعه ی خوب بود.
بهت گفته بودم میخوایم بریم چیتگر دوچرخه سواری و تو هم اگه افتخار دادی بیا.
تو هم اومدی، با اینکه بدشانسی هیچکدوم از پسرها اینبار نیومده بودن و فکر کردم ممکنه ناراحت بشی.
ولی تو خیلی ماهی....
ناراحت که نشدی خیلی هم خوب و صمیمی با دوستام برخورد کردی...
خیلی دوستت دارم...
خدایا تو رو هم دوست دارم که مهربونش کردی

بودنش  بهم کلی انرژی میده.
کاش همیشه پیشم میموند....




نوع مطلب : دلنوشته های من برای او، 
برچسب ها :
لینک های مرتبط :


فقط میتونم بگم امروز با همه ی روزها فرق داشتی.
امروز خیلی دوست داشتنی تر بودی.
فکر کنم دل تو هم برای من تنگ شده بود.
نمیدونم ولی حسم بهت امروز یه جور خوبی بود...

خدایا توکلم به تو هست. مرسی برای همه چی




نوع مطلب : دلنوشته های من برای او، 
برچسب ها :
لینک های مرتبط :


هر وقت استرس دارم، یا به چیزی زیاد فکر میکنم، یا نگرانی دارم و ناراحتم از این چشم درد فجیع ها میگیرم که از شقیقه هام درد میگیره تا تخم چشمام.
وای از این درد متنفرم، دیروز فکر و خیال زده بود به معده ام و حالا این افکار مسخره زده به چشمم.
قرص خوردن هم فایده نداشت و دردش رو کم نکرد.
فقط امیدوارم خدای مهربون که یه خبر بشه(...........عاشقتم خدا جونی، همین الان اس ام اس داد که رسیده... یعنی تو ماهی خدا، تو عزیزی......)

آخیش باز خیالم راحت شد.




نوع مطلب : دلنوشته های من برای او، 
برچسب ها :
لینک های مرتبط :


شنبه 18 خرداد 1392 :: نویسنده : با تجربه - بی تجربه
فکر میکردم امروز برمیگردی، ولی اشتباه فک میکردم، امروزم خبری از دلیوری اس ام اس هامو اومدن تو نبود.
دلم خیلی تنگ شده. حتی واسه جواب ندادنت. خدا کنه امشب دیگه بیای




نوع مطلب : دلنوشته های من برای او، 
برچسب ها :
لینک های مرتبط :


جمعه 17 خرداد 1392 :: نویسنده : با تجربه - بی تجربه
امروز حالم زیاد روبراه نبود، دیگه شارز بی خبریم از تو تموم شده.
کل روز روی تخت افتاده بودمو یا خواب بودم و یا به تو فکر میکرد.
وای خدای من چرا اینقدر بهش وابسته شدم که یک هفته بی خبری ازش بخواد بیحالم کنه.

خدا کنه فردا بیای. دلم میخواست همین الان دلیور تمام اس ام اس هام میومد و میفهمیدم که تو رسیدی.
خدایا این حال جسمیمو اصلا دوست ندارم.
فکرم داره دیوونه ام میکنه دیگه.
بیــــــــــــــــــــــــا دیگه.دلم برات تنگ شده.
کاش دل تو هم واسم تنگ شده بود.




نوع مطلب : دلنوشته های من برای او، 
برچسب ها :
لینک های مرتبط :


پنجشنبه 16 خرداد 1392 :: نویسنده : با تجربه - بی تجربه
وای چقدر سخته که هیچ راه ارتباطی باهات ندارم.
از شنبه شب که رفتی سفر تا الان که 5 شنبه شب هست.همش فکرم این بوده که کی این چند روز تموم میشه و دقیقا به این هم فکر کردم که تو برعکس من احتمالا دوست نداری سفرت تموم بشه و داری خوش میگذرونی...
کلی خوش بگذره بهت عشقمممم...
ذلم کلی واست تنگ شده




نوع مطلب : دلنوشته های من برای او، 
برچسب ها :
لینک های مرتبط :




( کل صفحات : 28 )    ...   12   13   14   15   16   17   18   ...   
 
   
   
شبکه اجتماعی فارسی کلوب | Buy Website Traffic | Buy Targeted Website Traffic