درباره وبلاگ


می نویسم...
می نویسم از تو برای تو و دور از تو ....
بدون هراس از خوانده شدن...
بگذار همه بدانند...

می نویسم برای تو...
برای تویی که بودنت را...
نه چشمانم میبیند...
و نه گوش هایم می شنود...
و نه دستانم لمس می کند...

تنها با شعفی صادقانه ...
با دلم احساست می کنم... !!!!

مدیر وبلاگ : با تجربه - بی تجربه
آمار وبلاگ
  • کل بازدید :
  • بازدید امروز :
  • بازدید دیروز :
  • بازدید این ماه :
  • بازدید ماه قبل :
  • تعداد نویسندگان :
  • تعداد کل پست ها :
  • آخرین بازدید :
  • آخرین بروز رسانی :
دیگـر هـیـچ كـس بـرایـم ((او)) نـمـیشـود
درد دارد ! وقتی من عاشقانه هایم را می نویسم و دیگران یاد عشقشان می افتند... اما تو ! بی خیال...
صفحه نخست             تماس با مدیر           پست الکترونیک               RSS                  ATOM
احساس میکنم حداقل گفتن دوستت دارم یکم آرومترم میکرد، یکم دلخوشترم میکرد، اما...
اما حالا منع شدم از گفتن دوستت دارم، گیریم که نگم دوستت دارم، اما من که قلبا دوستت دارم، شاید لفظی دیگه نگم، اما قلبم پر هست از دوست داشتن تو!!!
تو که نمیتونی بفهمی، یعنی راهی برای امتحان قلبم نیست، 
از یک چیزی هراس دارم، از فکرش هم هراس دارم، نمیدونم اگه اتفاق بیوفته چیکار میکنم...
خدایا من دوستش دارم، تو میدونی که دوستش دارم.
دیشب زل زدم به عکست، کلی باهات حرف زدم، کلی هم گریه کردم، بعد بوس ات کردم و خوابیدم، اما برخلاف همیشه به خوابم نیومدی!!!
شاید نیت کردی که از خوابت هم منع بشم....
قلب من کوچیکه، کاش هوای قلبمو داشتی...




نوع مطلب : دلنوشته های من برای او، 
برچسب ها :
لینک های مرتبط :


برام شرط گذاشته دوستش نداشته باشم، تا بتونم پیشش کار کنم...
یعنی فکرم درسته؟؟؟؟؟؟؟؟؟ اگه برم پیشش میتونم کار کنم؟؟؟؟؟
دوست داشتن با کار قاطی نمیشه؟؟؟؟؟؟؟؟
یعنی به صلاح هست؟؟؟؟؟؟؟؟
خدایا من هنگ هنگ هستم، تو خودت بگو چیکار کنم.
من الان داغم نمیدونم چی درست هست چی غلط. همه چی دست تو ای مهربون من




نوع مطلب : دلنوشته های من برای او، 
برچسب ها :
لینک های مرتبط :


چهارشنبه 11 بهمن 1391 :: نویسنده : با تجربه - بی تجربه
باهاش حرف زدم، گفت تو توکلت به خدا کم شده، راست میگه توکلم به خدا کم شده، انگار میخوام همه چیز رو خودم به دست بیارم، اصلا هم نمیگم خدایا توکل به تو....

ولی میخوام باز هم به مهربونم توکل کنم.
خدایا خودت از پنهون و آشکار من با خبری، شاید بنده ی لایقی نبودم برات ، اما تو حواست به من باشه.

توکل به تو ای مهربانترین مهربان ها






نوع مطلب : دلنوشته های من برای او، 
برچسب ها :
لینک های مرتبط :


امروز نشسته بودم، از تعطیلی و وقت آزادی که داشتم ، استفاده کردم و یک مروری به یکی دو ماه اخیر کردم.
حس میکنم خیلی صبورتر شدم، انگار قبول خیلی چیزا واسم راحتتر شده، انگار به این نتیجه رسیدم با زور نمیتونم به چیزی که میخوام برسم.
انگار فهمیدم که اینجوری فقط و فقط از ارزش من کم میشه.
نمیدونم یعنی من اینقدر متحول شدم دوباره!!!
یعنی من دوباره دارم میشم رویای قدیم که خیلی چیزا واسش بی معنا و مفهوم بود ...
میترسم، از این احساس میترسم، حس میکنم دارم احساسم رو سرکوب میکنم، حس میکنم زندگیم داره فقط میشه کار  و کار و کار...
میترسم از صبور شدن این روزهام میترسم...
کاش میشد با کسی درد و دل کنم، حرف بزنم، اما...

دوستت دارم خدای مهربون
دوستت دارم بهترین دوست نا مهربون




نوع مطلب : دلنوشته های من برای او، 
برچسب ها :
لینک های مرتبط :


دوباره دلم برات کلی تنگ شده، تو الان داری کلی خواب خوب میبینی، منم به فکر تو دارم اینجا تایپ میکنم...

فکر کن اگه اینجا هم نبود که من بنویسم دیگه دق میکردم.

دلم میخواست یکبار هم تو دلتنگ من میشدی، البته میدونم مثل جوک میمونه این حرفمو اگر بهت میگفتم مثل همیشه میگفتی بیخیال....

کاش میشد بیخیال خیلی فکرا و چیزا شد...
چرا وقتی که یک نفر رو دوست داریم، همیشه اون شخص خلاف احساس آدمو داره، انگار همیشه یکی عاشق تر میشه، و یکی دلزده تر...
هر چی که هست دلم برات خیلی خیلی تنگ شده، خیلی بیشتر از چیزی که بخوای فکرش رو بکنی...

دوستت دارم و دلتنگتم




نوع مطلب : دلنوشته های من برای او، 
برچسب ها :
لینک های مرتبط :


پنجشنبه 7 دی 1391 :: نویسنده : با تجربه - بی تجربه

همین که مینویسم و به واژه میکشم تو رو

دوباره بار غم می شینه روی شونه های من

همین که می شکفی مثه یه گل میون دفترم

دوباره گرمی لبات رو بار گونه های من

همین که میری از دلم قرار آخرم میشی

دوباره زخم می خورم دوباره باورم میشی

همیشه کم میارمت همیشه کم میارمت

نمیشه که نبارمت

همیشه کم میارمت همیشه کم میارمت

نمیشه که نبارمت

نمیشه که نبارمت

گریه فقط کار منه تو اشکاتو حروم نکن

به واژه ای نمی رسی این جوری پرس و جو نکن

فاصله ها ماله منم تو فاصله نگیر ازم

بمون که باورت بشه گریه نمیشه سیر ازم

همیشه کم میارمت همیشه کم میارمت

نمیشه که نبارمت نمیشه که نبارمت

همیشه کم میارمت همیشه کم میارمت

نمیشه که نبارمت نمیشه که نبارمت

همین که مینویسم و به واژه میکشم تو رو

دوباره بار غم می شینه روی شونه های من

همین که می شکفی مثه یه گل میون دفترم

دوباره گرمی لبات رو بار گونه های من

همین که میری از دلم قرار آخرم میشی

دوباره زخم می خورم دوباره باورم میشی

همیشه کم میارمت همیشه کم میارمت

نمیشه که نبارمت

همیشه کم میارمت همیشه کم میارمت

نمیشه که نبارمت

نمیشه که نبارمت





نوع مطلب : دلنوشته های من برای او، 
برچسب ها :
لینک های مرتبط :




( کل صفحات : 28 )    ...   16   17   18   19   20   21   22   ...   
 
   
   
شبکه اجتماعی فارسی کلوب | Buy Website Traffic | Buy Targeted Website Traffic