شبکه اجتماعی فارسی کلوب | Buy Mobile Traffic | سایت سوالات
از کجا معلوم امروز شنبه است؟...
 

پنجشنبه 19 بهمن 1396
ن : فؤاد سیاهکالی نظرات

این داستان واقعی است



این داستان تماماً واقعى است. منظورم این نیست كه در واقع رخ داده، چون هم من هم شما مى دانیم كه فقط یك داستان است. منظورم این است كه در جهان داستان واقعاً این اتفاق افتاده. 

ها، شكاف همین جاست. اگر من نگفته بودم این داستان واقعى است، اگر توجهتان را جلب نكرده بودم كه این روایت مى تواند حتى در دنیاى داستان غیرواقعى باشد، اگر بى مقدمه روایتم را شروع مى كردم، شما هیچ وقت شك نمى كردید، حتى فكرش هم به ذهنتان خطور نمى كرد (شاید هم مى كرد؟) كه این روایت در دنیاى خودش غیرواقعى است. عجیب است، نه؟ 

مثلاً كلمات داستایوسكى را مى خوانید كه آلكسى كارامازوف سجده كرد و زمین را بوسید. هیچ وقت كسى فكر نمى كند كه: از كجا معلوم؟ شاید داستایوسكى دروغ مى گوید و آلكسى كارامازوف فقط سوت زنان از خیابان رد شده. هیچ كس به مرجعیت راوى شك نمى كند. انگار راوی جایگاهى خدایى دارد كه هر چه بنویسد، به حقیقت محض تبدیل مى شود، چون نوشته شده. همان طور که خدا با کلمات محض، جهان را آفرید.

آیا این همان طرز فكرى نیست كه از روزگار بابل و قبل از آن وجود داشت؟ حرف كاهنان بى چون و چرا حقیقت داشت، چون در لوحه هاى گلى نوشته شده بود. چون در پاپیروس ها نوشته شده بود. چون بر دیوار معابد حک شده بود. كلمه چیزى جادویى بود، انگار هر چیزى به كلمات مكتوب تبدیل شود، به حقیقت بى چون و چرا تبدیل مى شود. تا مدت ها عرب ها هر وقت مى خواستند بگویند چیزى حقیقت محض است، مى گفتند "مكتوب" است. و حالا شما فكر مى كنید چون من این داستان را نوشته ام، پس لابد دروغ نمى گویم.

پس بگذارید بازى را تغییر دهیم: این داستان دروغ است. تماماً دروغ نیست، بلكه مخلوطى از راست و دروغ است. تمام دروغ ها به نفع من نیست، گاهى دروغ ها حتى به حیثیت من ضرر مى زنند، این طورى نمى توانید حدس بزنید كدام اتفاق واقعاً افتاده و كدام اتفاق نیفتاده. هیچ ملاك و معیارى به شما نمى دهم كه بتوانید از حقیقت ماجرا سر در بیاورید. حقیقت داستان زیر همیشه در معرض شك و تردید باقى خواهد ماند.


می توانید دیدگاه خود را بنویسید
سعید پنجشنبه 3 اسفند 1396 10:59 ب.ظ
سلام
این مطلبی که یادداشت فرمودید خیلی جالب است. شاید بشود این مطلب را در سینما مطرح کرد که چرا بیننده با وجود اطلاع از ساختگی بودن فیلم، تمام وجودش را به فیلم می سپارد.
در بسیاری از مواقع سینما از نقاط ضعف انسان ها استفاده می کند و آنها را با خود همراه می کند و مسائلی را مطرح می کند که فرد با همان مسائل درگیری ذهنی داشته و حالا می خواهد بداند در تصویر چه اتفاقی می افتد.به نظرم یکی از دلائل دلبستگی افراد خلاء هایی هست که دارند.
موفق باشید
فؤاد سیاهکالی پاسخ داد:
خیلی ممنون بابت کامنت خوب.
بله فکر کنم خیلی جای بررسی داشته باشه، و فکر کنم بعضی از منتقدها هم بررسی هایی کرده باشن، که البته من بی خبرم، و باید بیشتر مطالعه کنم در این زمینه.
نظرات پس از تایید نشان داده خواهند شد.