شبکه اجتماعی فارسی کلوب | Buy Mobile Traffic | سایت سوالات
از کجا معلوم امروز شنبه است؟...
 

دوشنبه 9 اردیبهشت 1398
ن : فؤاد سیاهکالی نظرات

تاریخ موازی

کلمات کلیدی : مانی , مانویت , چین , مغناطیس , قطب نما ,


مانویان باور داشتند که ماده در خود خاصیتی مغناطیسی دارد که روح را به خود جذب و اسیر خود می‌کند، تا جایی که حتی پس از مرگ هم روح نمی‌تواند از ماده جدا شود و بلافاصله به کالبد مادی دیگری می‌چسبد (تناسخ).

این باور مذهبی، باعث شده بود مانویان به پدیدهٔ مغناطیس توجه نشان دهند و آن را از دلایل حقانیت نظریات دینی خود بدانند، و بر روی آن مطالعات زیادی بکنند که منجر به کشف برخی خواص آهنربا، از جمله میدان مغناطیسی شد. 

درست مشخص نیست که چه زمان مانویان با پاشیدن براده‌های آهن در اطراف یک آهنربا، متوجه شدند براده‌ها همواره طرحی مارپیچی یکسانی می‌گیرند. اما در نقاشی‌های بازمانده از مانویان در اطراف جهان مادی خطوط منحنی‌ای هست که درست شبیه طرحی است که براده‌های آهن در اطراف آهنربا می‌گیرند.

همچنین مانویان چینی برای نخستین بار به خاصیت مغناطیسی زمین پی بردند و نخستین قطب نما را ساختند. هر چند آن‌ها از قطب نما نه برای جهت‌یابی بلکه برای اثبات حقانیت دین خود سود می‌جستند تا به دیگران ثابت کنند کل جهان مادی خاصیتی مغناطیسی دارد که روح را در خود اسیر می‌سازد.

در تواریخ چین مضبوط است که بوداییان که دشمنان سرسخت مانویان شرق آسیا بودند، امپراتور مینگ را متقاعد کردند که نمایش‌های آهنربایی مانویان حاصل سحر و جادو است و از آن پس هر گونه مطالعهٔ دینی بر روی پدیدهٔ مغناطیس به شدت محکوم شد.


می توانید دیدگاه خود را بنویسید
شنبه 11 خرداد 1398 10:15 ق.ظ
سلام
من بی شعور زاد ها رو قبلا دنبال می کردم و امروز اتفاقی با این وبلاگ آشنا شدم
احتمالا فامیلید
1.حیف که اون دیگه نمینویسه
2.سطح مطالعتون خیلی شوق آوره!
3.پستی که در مورد محبت مادر بود آدم رو متقاعد میکنه هر توهینی رو به شما روا بدارد
4.پست اثولوجیا جذاب بود ولی تو گوگل گشتم یه همچین فصلی نداشت میشه یه مقدار مستند تر بذاریدش؟
فؤاد سیاهکالی پاسخ داد:
سلام، بله فامیلیم. (:
1. آره، از اون فضاها دور شده دیگه نمی نویسه اون طوری.
2. چاکر. (:
3.
4. داستان بود اون! اثولوجیا واقعاً همچین فصلی نداره. یه سبک داستان نویسیه که خورخه لوییس بورخس ساخته، ترکیب داستان و مقاله. منم توی چند تا از پست های وبلاگ این سبک رو امتحان کردم. یه داستان تخیلیه، ولی با لحن مقاله مانند. بی اندازه جذابه. کتاب «کتابخانه بابل» از خورخه لوییس بورخس رو اگه خواستید بخونید، اونجا چند تا از داستان هاش این طوریه.
نظرات پس از تایید نشان داده خواهند شد.