شبکه اجتماعی فارسی کلوب | Buy Mobile Traffic | سایت سوالات
از کجا معلوم امروز شنبه است؟...
 

سه شنبه 17 اردیبهشت 1398
ن : فؤاد سیاهکالی نظرات

چون پرده بر افتد



پیرمردان آن روستا می گویند در روستای دشمنانشان ساحری هست که صدها سال است بی وقفه جنیان را تسخیر کرده، به سمت آن ها گسیل می دارد تا آفت و بیماری برای آدم ها و دام ها و محصولات ایجاد کنند، یا آب چاه ها را شور و تلخ کنند یا اصلا روستا را به کلی ویران کنند. اما ساحر دیگری که در مناره نیمه مخروبه ای در آن حوالی زندگی می کند نیز، پی در پی لشکرهایی از جنیان را به مقابله با جنیان دشمن می فرستد و جلوی ورود آن ها به روستا را می گیرد. این دو ساحر صدها سال است که در سکوت به جنگیدن با هم مشغولند. اگر یکیشان لحظه ای غافل شود، خودش و سرزمینش با خاک یکسان خواهد شد. اما مادام که هر دو شب و روز به ورد خواندن و طلسم دمیدن ادامه دهند، هر دو سرزمین در امان می مانند. و شگفتی ماجرا همین جاست: زورآزمایی ابدی دو نیروی ویرانگر باعث شده هر یک دیگری را خنثی کنند و در نتیجه، انگار نه انگار که در پشت صحنه زندگی آرام و روزمره روستاییان، ساحرانی هزار ساله با لشکریان اجنه در حال جنگی سهمگینند. تا جایی که امروز کمتر کسی از جوانان به این ساحران باور دارد، که از زندگی خود گذشته اند تا از زندگی مردم دفاع کنند.


می توانید دیدگاه خود را بنویسید
lvlv دوشنبه 27 آبان 1398 12:18 ق.ظ
فکر میکنین به این گونه از زندگی خو نگرفته اند دوتاشان ؟ البته که منظور داستان چیز دیگری ست ولی ؛
اگه روزی مصالحه کنن قطعا هر دو در دم جان به جان تسلیم میکنن.
فؤاد سیاهکالی پاسخ داد:
هوم، شاید...
نظرات پس از تایید نشان داده خواهند شد.