جایی خواندم (روانشناسی عمومی، کتاب درسی رشته های کودک یاری، بهداشت،
مدیریت خانواده، و...) که مهر مادری، که این روزها اینقدر از آن صحبت کرده اند که
دارد به حد سخافت می رسد، حاصل ترشح هورمونی است به نام «پرولاکتین» است که در همه
ی حیوانات و انسان های مؤنث، به هنگام بارداری ترشح می شود. این هورمون، علاوه بر
ایجاد احساسات یکسانی در انسان و حیوان، سبب ایجاد شیر در سینه ها هم می شود.
قبلاً به این فکر نکرده بودم، ولی الآن که فکر می کنم، می بینم که چقدر
رفتارهای حیوانات مادر، شبیه هم است: تا وقتی که بچه شان کوچک است، نگران او
هستند: نگران تغذیه اش، نگران امنیتش، نگران راه افتادنش و... و وقت و نیروی خود
را صرف او می کنند. بعد که بزرگ و بالغ شد، برای مادر مانند باقی حیوانات می شود.
بنابراین، این حس مادرانه، هیچ حس مقدس و روحانی ای نیست. تنها و تنها حاصل فعل و انفعالات شیمیایی است. همانند حس هیجان، که حاصل ترشح «آدرنالین» است.
حالا به من بگویید: چرا باید انسان قدردان احساسی باشد که فقط با ترشح یک هورمون به وجود آمده؟
بگذارید یک جور دیگر بگویم:
چرا وقتی که انسان بزرگسال شد، باید بی آن که هورمون مشابهی در او ترشح شود، همان
احساسی را به مادر داشته باشد، که مادر فقط به سبب ترشح هورمون به او داشته؟ چرا
این وظیفه بر گردن انسان است؟ وظیفه ای که در عمل
غیر ممکن هم هست. مگر این که بخواهند به صورت مصنوعی، همان هورمون را به انسان ها
تزریق کنند تا نسبت به مادرانشان همان حس را داشته باشند.
حرف من این است.
من پرولاکتین خونم زیاده که برای کنترلش دارومصرف میکنم امااااااا ازهرچی بچه اس بیزارم واصلا حس مادرانه نسبت به هیچ بچه ای ندارم.حسیه که تجربه اش کردم وبه طورقطعیت ویقین میگم که زیادشدن هرمون پرولاکتین ربطی به حس مادرانه نداره
اما چه عجیب .. مطمئنم تا چند وقت دیگه واسه قدردانی هم هورمونی پیدا خواهد شد یا ممکنه پیدا شده باشه
از جهت دیگه،از نظرمن ، بحث به تقدیر برمیگرده ، تقدیر به معنای اندازه های دقیق و روشن و نه به معنای اجبار پیروی از نوشته های نادیدنی