شاید بهتر بود که عنوان این متن را می گذاشتم «چرا باید کمیک خواند؟» آن وقت باید این عنوان را تعمیم می دادم که «چرا باید اصولاً چیزی خواند؟»
ولی فرض را بر این گذاشتم که خواننده ی این متن، اهل کتاب خوانی است و اگر کمیک خوبی هم دستش بیفتد (گرچه شاید هیچ وقت نیفتد)، بدش نمی آید نگاهی به آن بیندازد. در نتیجه، تنها چیزی که باقی می ماند، این است که بگویم چرا واچمن کمیک خوبی است.
واچمن (Watchmen یا نگهبانان)، با آن که به زحمت می توان به آن نام رمان داد، با این حال، جزء صد رمان برتر جهان به انتخاب مجله ی تایم شده است. شاید همین به تنهایی برای ترغیب کتاب خوان ها کافی باشد، ولی نمی توان مطمئن بود که همه ی خوانندگان این متن، کتاب خوان باشند! بنابراین، چند خطی راجع به کمیک می نویسم.
1.
واچمن، از لحاظ طرح داستانی چندان پیچیده نیست و می توان ماجرای کلی اش را در یک صفحه خلاصه کرد. خواننده ی امروزی – که سلیقه اش با دیدن فیلم ها و داستان های خوب، تغییر کرده – دیگر با چنین طرح ساده ای اقناع نمی شود.
بنابراین واچمن را نباید برای طرح داستانی اش خواند.
2.
نقاشی های کمیک هم ساده است. هر صفحه شامل 9 پَنِل (کادر) هم اندازه است و از ابتکارهایی که در پنل بندی های امروزی دیده می شود، در آن خبری نیست. نقاشی ها هم به مقتضای سال انتشار کمیک (حدود سی سال پیش) ساده هستند.
هر چند خلاقیت هایی در طراحی ها وجود دارد که شاید در جای دیگری نبینید (مثلاً قسمتی که داستان از دید دکتر منهتن روایت می شود یا جایی که رورشاخ سر قبر کمدین می رود)، ولی از من بشنوید، واچمن را نباید برای نقاشی های زیبا هم خواند.
3.
مهمترین چیزی که این کمیک را از تمام کمیک های دیگر متمایز می کند، شخصیت پردازی آن است.
داستان همچون کمیک های دیگر، در مورد قهرمان هایی است که لباس های عجیب و غریب می پوشند، اما بر خلاف کمیک های دیگر، اگر این قهرمان ها لباسشان را کنار بگذارند، انسان هایی هستند، همچون سایر انسان ها. قهرمان ها، زورمند و خوش هیکل و خوش قیافه نیستند. از لحاظ روحی، خطا ناپذیر و فساد ناپذیر نیستند. جهانشان، جهان صفر و یک نیست.
همان طور که ضدقهرمان ها هم، هیولا نیستند.
آن یکی، پیر و مبتلا به سرطان، توبه کرده و خود را اصلاح کرده است.
دیگری، یکی از قهرمان ها را که سال ها با او دشمن بوده، در فروشگاهی می بیند و با او شماره تلفن رد و بدل می کند.
و بزرگترین ضدقهرمان داستان، از جهتی، بزرگترین قهرمان داستان هم هست.
***
اگر کمیک را با این دید بخوانید، همچون من چیزهای زیادی خواهید یافت و شاید همچون من، لذت هم ببرید و بعدها، همچون من، متنی بنویسید و توضیح دهید که چرا باید واچمن را خواند؟
-قبلش ( و با عرض معذرت ) میگم که این کمیک رو نخوندم و همه ی پایه حرفم بر تصور ذهنیم از این نوشته کوتاه میذارم -
1) نمیگم بخاطر داستان ضعیفش نخونیدش ، بارها داستان های نه چندان قوی رو خوندیم؛حتی میتونم بگم اکثر کتابایی که میخونیم داستان جندان قوی ای ندارن .
2)حتی به خاطر نقاشی های ساده اش هم نیست که اخطار میدهم نخوانیدش ، چه بسا نقاشی های ساده ای که از کمیک ها دیدیم و مجالی بودند برای خلق تصویر ذهنی خودمان ، برای افزایش خلاقیتمان ...
3)مهمترین دلیلی که شاید این کمیک را کنار میگذارم ، بخاطر معمولی بودن کاراکتر هایش است ؛ بخاطر این کمیک فانتزی خوانده میشود که تصویری جدید ، از زندگی ایده آل بدهد ، که امید شود ، که راه شود ، چراغ شود
هرچند به آرمان نهایی فانتزی نرسیم ، شور و شعف ناشی از خواندنش زندگی را ( حتی برای مدتی ناقابل ) روشن میکند ...
(حالا تصور کن این نباشه ، پس چی باشه ؟! ، دیگه اسم فانتزی نمیشه روش گذاش )