کلمات کلیدی : شعر ,
سیصد و هفتاد و پنج سلطان از اقلیم نخست
نوبه و حبشه و طنجه
با هفت هزار غلام و كنیز
و دوازده هزار عاج فیل و كرگدن
صد و شصت و هشت خاقان از اقلیم دوم
خانقو و خانفور و كاشغر
با بیست و پنج هزار طاق ابریشم
و دو هزار پرده ى نگارین
هزار و هفتاد و شش راجه از اقلیم سوم
بنارس و سراندیب و گاجرات
با هشت هزار طوطى و طاووس
و سه هزار من عود و عنبر و كافور
هفتصد و نود و هفت خواجه از اقلیم چهارم
كشمیر و هرات و بلخ
با پنج هزار صندوق لعل بدخشان
و پنج هزار صندوق فیروزه ى نشابور
هزار و صد و چهل خان از اقلیم پنجم
قرقیز و تغزغز و بلاساغون
با چهارصد هزار تیغ خونریز
و چهارصد هزار بازوى بى رحم
دو هزار و پانصد و سى و یك شاهزاده از اقلیم ششم
روم و افرنج و اندلس
با صد و هفتاد هزار صنعت از صنایع عجیبه
و بیش از آن از كتب علوم حكماى قدیم
چهارصد و نه پادشاه از اقلیم هفتم
صقلاب و بلغار و روس
با پانصد هزار تخت پوست گوزن و خرس
و بى شمار، بى شمار اسب نژاده
تو را شش هزار و چهارصد و نود و شش عاشق بود
و هنوزم معمّایى است
كه چرا زان میان مرا برگزیدى؟
فؤاد سیاهكالى.
سیصد و هفتاد و پنج سلطان از اقلیم نخست
نوبه و حبشه و طنجه
با هفت هزار غلام و كنیز
و دوازده هزار عاج فیل و كرگدن
صد و شصت و هشت خاقان از اقلیم دوم
خانقو و خانفور و كاشغر
با بیست و پنج هزار طاق ابریشم
و دو هزار پرده ى نگارین
هزار و هفتاد و شش راجه از اقلیم سوم
بنارس و سراندیب و گاجرات
با هشت هزار طوطى و طاووس
و سه هزار من عود و عنبر و كافور
هفتصد و نود و هفت خواجه از اقلیم چهارم
كشمیر و هرات و بلخ
با پنج هزار صندوق لعل بدخشان
و پنج هزار صندوق فیروزه ى نشابور
هزار و صد و چهل خان از اقلیم پنجم
قرقیز و تغزغز و بلاساغون
با چهارصد هزار تیغ خونریز
و چهارصد هزار بازوى بى رحم
دو هزار و پانصد و سى و یك شاهزاده از اقلیم ششم
روم و افرنج و اندلس
با صد و هفتاد هزار صنعت از صنایع عجیبه
و بیش از آن از كتب علوم حكماى قدیم
چهارصد و نه پادشاه از اقلیم هفتم
صقلاب و بلغار و روس
با پانصد هزار تخت پوست گوزن و خرس
و بى شمار، بى شمار اسب نژاده
تو را شش هزار و چهارصد و نود و شش عاشق بود
و هنوزم معمّایى است
كه چرا زان میان مرا برگزیدى؟
فؤاد سیاهكالى.