دیدن ستاره اى كه در هم مى پاشد
یا دو كهكشان كه تصادم مى كنند
دیدن آتشفشانى كه فوران مى كند
یا بهمنى كه فرو مى ریزد
دیدن شادى جنون آمیز حاضران در كنسرت خواننده اى معروف
یا هزاران تن كه در انفجار هسته اى زغال مى شوند
تو را آن قدرها متأثر نمى كند
اگر در آسمان جاى داشته باشى
زیرا
همان طور كه مى دانید
آسمان از هوا تهى است
و صوت در خلأ منتشر نمى شود
•
ستایش سزاوار توست
با كروبیانى جاودانه پاك
در گرداگرد شكوه بى مثالت
بلند است جایگاه تو
بر تختگاه آسمانى ات
كه از فراز آن
ضجه هاى مادرى بر جسد كودكش
یا مویه هاى دخترى بر مرگ پدرش
همچون لال بازى هاى بازیگران مى نماید:
مضحك و سرگرم كننده
آن جا
سكوتى خلسه آور حاكم است
سكوتى ابدى
پاینده باد سكوت ملكوتى آستان جلال تو
•
هیچ دعا و نفرینى
هیچ فریاد استغاثه اى
از مرز ترموسفر فراتر نمى رود
گرگ ها و برّه ها را
در اتاقى با دیوارهاى عایق چپانده اند
و درها را از بیرون قفل كرده.
شاید این خود تدبیرى است
براى بر هم نخوردن مراقبه ى سرمدى لاهوتیان،
وقتى هیاهوى فیلم اعصابت را مى آزارد
كافى است كنترل را بردارى
و تلویزیون را میوت كنى.
چه تقدس پاردوکسیکالی داشت. به نظر مدح شبیه ذم بود