شبکه اجتماعی فارسی کلوب | Buy Mobile Traffic | سایت سوالات
از کجا معلوم امروز شنبه است؟...
 

پنجشنبه 28 اسفند 1393
ن : فؤاد سیاهکالی نظرات

هفت سین کتاب

کلمات کلیدی : سمفونی مردگان , سرخ و سیاه , سرگشته راه حق , سووشون , سه تفنگدار , نوروز , هفت سین ,


یکی از دوستان در وبلاگش، لیستى از هفت رمان مورد علاقه ش كه با سین شروع میشن تهیه كرده بود و از دیگران دعوت کرده بود به این "چالش" بپیوندن. دیدم بهانه ى خوبیه براى گفت و گو از كتاب. این شد كه من هم لیستى مشابه تهیه كردم.

حالا این هم لیست ما. شاید بشه گفت به ترتیب محبوبیت گذاشتم. بیشتر رمان ها رو به دوستان پیشنهاد می كنم.

سمفونی مردگان

سمفونی مردگان

هنوز که هنوزه، بین رمان های ایرانی رمانی نخوندم که به این برسه. راستش کارهای دیگه ی عباس معروفی رو نخوندم که مقایسه کنم، ولی بعید میدونم خودش هم تونسته باشه این قله رو دوباره فتح کنه. 
ماجرا؟ کمابیش زیاد شنیده شده: درگیری نسل سنتی با نسل مدرن. 
اما پرداخت ماجرا و شخصیت ها و فضاها، بسیار بسیار عالیه. این رمان رو دو یا سه بار خوندم. قصد دارم باز هم بخونمش.

سرخ و سیاه


معمولاً وقتی اسم رمان های کلاسیک میاد، آدم احساس میکنه باید منتظر یه اثر دراز و خسته کننده باشه، پر از آدمایی که عصا قورت دادن و راجع به اخلاقیات و قضایای کلی حکم صادر میکنن. شرمنده، این رمان هم همین طوریه!
ولی خب، از حق نگذریم، همین مسائل رو، کمابیش ضمن داستان خوبی مطرح کرده. هر چند یه مقداری میشد پریشانی و اضطراب داستان کمتر بشه، ولی میشه شخصیت ها رو دوست داشت. خیلیاشون ملموسن.

سه تفنگدار


رمانی که اسمش معروف تر از خودشه. شرح بزن بهادری ها و قهرمان بازی های چهار تفنگدار فرانسوی. یه جورایی شبیه امیرارسلان نامدار خودمون، فقط با پرداخت بیشتر داستانی. نمیدونم چرا الکساندر دوما اسم این رمان رو گذاشته "سه تفنگدار"؟ رسماً دارتانیان رو هویج حساب کرده.

سرگشته ی راه حق


اسم اصلی رمان "سن فرانسیسه" و مترجم به دلایل نامعلومی اولاً ترجیح داده اسم رو تغییر بده، و ثانیاً ترجیح داده اسم بدتری رو انتخاب کنه. قدیسی که این رمان ازش صحبت میکنه، در طول رمان "واصله" و هیچ وقت "سرگشته" نیست. 
به هر حال. حتی اگه اسم رمان رو تغییر نمیداد، باز میشد توی این لیست اسمش رو آورد، چون همچنان با سین شروع میشد.

سه دیدار

سه دیدار

رمانی به شیوه ی شاعرانه ی نادر ابراهیمی. اگه هنوز از بیست نگذشتید، این رمان رو بخونید. اگه گذشتید، ولش کنید. چون احتمالاً حوصله تون از این که همه به جای حرف زدن شعر میگن سر میره. من این رو شانزده هفده سالگی خوندم.

سووشون

دیگه داریم به انتهای لیست میرسیم؛ دوزخ رمان هایی که دوستشان ندارم. سووشون رو از کتاب ادبیات فارسی یادتونه؟ یادتونه چقدر قشنگ بود؟ پس اینو بگم: فقط همون قسمتایی که توی کتاب ادبیات اومده (سه چهار فصل آخر) قشنگن. باقی کتاب، به شدت خسته کننده و تکراریه. کل کتاب در حقیقت مقدمه ای یکنواخته برای سه چهار فصل آخر.

سفر به گرای 270 درجه


و این هم برای اینکه سین ها تکمیل بشه. میتونید به جای خوندن این کتاب، یکی از کتاب هایی که مرکز اسناد انقلاب یا سازمان های مشابه منتشر میکنن رو بخرید و بخونید: شرح جزء به جزء یه عملیات جنگی. همین و بس. چرا، شخصیت داره، اما داستان؟ هیچ. نویسنده هیچ اصراری نداره که با شخصیت ها همذات پنداری کنید. آخر کتاب، خیلی معمولی عملیات تموم میشه، بدون اینکه بدونید چرا اصلاً شروع شد؟

دوستانی که این متن رو میخونن، خوشحال میشم اگه خواستن کار مشابهی بکنن، منو در نظرات پست در اطلاع بذارن.


سه شنبه 29 مرداد 1392
ن : فؤاد سیاهکالی نظرات

دو خدا، دو خداباور؛ یا گفتاری در باب دو شخصیت اصلی رمان «بینوایان»

کلمات کلیدی : بینوایان , ویکتور هوگو , ژان والژان , ژاور , علی شریعتی , داستایفسکی ,


والژان در برابر ژاور

1.

علی شریعتی در «سیمای محمد» گفته است که تصویری که تورات از خدا ارائه می دهد با تصویری که انجیل از او ترسیم می کند، متفاوت است.

«یَهوَه» یهود، خدایی قهار است که بر فراز عرش نشسته، تخته سنگی غول پیکر بالای سر بنی اسرائیل نگه می دارد و می گوید: «به خدایی من اقرار کنید!»

بزرگترین نمود یهوه، ده فرمانی است که بر موسی نازل می کند. خدای یهود، خدای شریعت است. قانون وضع می کند و قانون شکن را مجازات می کند و معروف ترین قانون او، این که «چشم در برابر چشم!»

«پدر آسمانی» مسیحیت، خدایی مهربان است. فرزندش را می فرستد تا بار گناهان آدمیان را به دوش بکشد. اگر از گله ای یک بره جدا شود و در ورطه ی هلاک بیفتد، نود و نه گوسفند را رها می کند و به دنبال بره ی گمگشته می رود.

خدای مسیحیت، بخشایشگر است و معروف ترین موعظه ی او، این که «گونه ی دیگر خود را پیش بیاور!»



دوشنبه 21 مرداد 1392
ن : فؤاد سیاهکالی نظرات

چرا باید واچمن را خواند؟

کلمات کلیدی : واچمن , نگهبانان , کمیک , آلن مور , داستان مصور , Watchmen ,


رورشاخ

شاید بهتر بود که عنوان این متن را می گذاشتم «چرا باید کمیک خواند؟» آن وقت باید این عنوان را تعمیم می دادم که «چرا باید اصولاً چیزی خواند؟»

ولی فرض را بر این گذاشتم که خواننده ی این متن، اهل کتاب خوانی است و اگر کمیک خوبی هم دستش بیفتد (گرچه شاید هیچ وقت نیفتد)، بدش نمی آید نگاهی به آن بیندازد. در نتیجه، تنها چیزی که باقی می ماند، این است که بگویم چرا واچمن کمیک خوبی است.

واچمن (Watchmen یا نگهبانان)، با آن که به زحمت می توان به آن نام رمان داد، با این حال، جزء صد رمان برتر جهان به انتخاب مجله ی تایم شده است. شاید همین به تنهایی برای ترغیب کتاب خوان ها کافی باشد، ولی نمی توان مطمئن بود که همه ی خوانندگان این متن، کتاب خوان باشند! بنابراین، چند خطی راجع به کمیک می نویسم.




پنجشنبه 19 اردیبهشت 1392
ن : فؤاد سیاهکالی نظرات

تئوری توطئه؛ مقایسه ای بین دو رمان

کلمات کلیدی : اومبرتو اکو , آونگ فوکو , دن براون , نماد گمشده , فراماسونری ,


به کسانی که به تئوری توطئه معتقدند، یا کسانی که توهم توطئه را تمسخر می کنند، دو رمان را توصیه می کنم، که چه بسا قبل از این آن ها را خوانده باشند. یکی کتاب «آونگ فوکو» اثر «اومبرتو اکو» و دیگری «نماد گمشده» اثر «دن براون». به هر دو کتاب، امتیاز 2 از 5 داده ام، بنا بر این و با توجه به قیمت قابل توجه کتاب ها (اولی 22 هزار تومان و دومی 15 هزار تومان) توصیه می کنم که کتاب ها را امانت بگیرید. (خودم حاضرم امانت بدهم!)

محور هر دو کتاب مسائل مربوط به فراماسونری است، اما بد نیست مقایسه ای بینشان بکنیم.

 




( تعداد کل صفحات: 2 )

[ 1 ] [ 2 ]