حائل

میان عاشق و معشوق هیچ حائل نیست ...

حائل

میان عاشق و معشوق هیچ حائل نیست ...

کلمات کلیدی

سال نو مبارک!

هو الاول ...

 

" لا تَکِلنِی اِلی نَفسی طَرفَه عِینٍ اَبَداً ... "

 

تو که باشی سال هزار و چند فرقی نمی کند ... بهار با پاییز فرقی نمی کند ... و اشک همان لبخند معنی می شود و لبخند معنایی به جز بغض ندارد ... تو که هستی، شکوفه ها باز می شوند ... درخت ها می رویند و باران بی امان جاده خاکی شهر را در آغوش می کشد ...

 

یک سال دیگر هم می گذرد ... کمی بزرگتر، کمی خسته تر و با چند موی سفید تر باز هم "یا مقلب القلوب" می خوانم ... پانزده سال گذشت و پانزده بار مقلب القلوب خواندم و قلبم زیر و رو نشد که نشد ... پانزده بار تو را مقلب القلوب خواندم و دلم تکان نخورد ... مثل سنگ شده است انگار ... پانزده بار عطر تو را در میان گل های تازه روییده لمس کردم ولی عطر تو را نگرفتم ... 

 

باز هم گذشت ... و باز هم همان حسرت های همیشگی لحظات اول سال ... یکی دیگر هم گذشت، مثل بقیه ... سریع و بی سر و صدا ... ثانیه هایمان را ربود و فرار کرد ... پشت سرش را نگاه هم نکرد ... نمی دانم، شاید کسی چیزی را بین لحظاتش جا گذاشته باشد ... عطری را، نگاهی را، لبخندی را ... 

 

" لا تَکِلنِی اِلی نَفسی طَرفَه عِینٍ اَبَداً ... "

 

من از وحشت دنیای بدون تو می ترسم ... مرا یک لحظه، حتی به مقدار چشم بر هم زدنی تنهایم نگذار ... من از روزها و ثانیه های بدون تو می ترسم ... حتی یک لحظه، هیچ وقت، مرا تنها نگذار ... و این تنها رویای امسال من خواهد بود ... یک سال پر از تو ... چه قدر رویایی!

 

پ.ن : به دلایل نامعلوم! نوشتنم نمی آید ...

پ.ن 2 : سال نو مبارک ... 

 

(نوشته شده در 1 فروردین 98)

  • ۹۸/۰۸/۰۵