هو الحبیب
باز هم تو به یادم آمدی... سرش را از میان انبوه کاغذها کشید بالا. «آقا این خیلی خوبه. ویو ش هم ابدیه...». ویو (view) ابدی، ویویی است که داخلش حالاحالاها ساخت و ساز نمیشود. یعنی فعلن قرار نیست ساختمان، برج یا ... ای در آن ویو ساخته شود. مثلن جلویش پارک است. یا روبهرویش کوه است، یا چیزهایی شبیه این... اینها را که دانستم، تو به یادم آمدی. تو و چتهای همیشه رنگیات؛ تو و تعدد اموجیها در چت. تو و هیجان ریخته در صدایت. تو و خماری چشمهایت. «ابدی بودن» حتی در اجاره خانه هم مهم است. آنقدر که امتیاز و ویژگی حسابش میکنند. تو، حتمن که در میان قلب من ابدی هستی...
- ۹۹/۱۲/۱۰