سلام دوستهای خوبم، یک هفته ای هست که مدرسه رفتن و کار تو دانشگاه را شروع کردم، کارهام یواش یواش داره به روال سابق برمیگرده، یک جورهایی حتی ذوق شروع را داشتم چون قراره تغییرات زیادی تو همین پاییز داشته باشیم ، جواب ۱۴۰ میاد من باید تزم را کامل کنم و دفاع کنم، یک سری کارهای اداری مربوطه هم هست که گذاشتم تا یکی دوماه دیگه راجع بهشون تصمیم بگیرم مثلا نمیدونم باید برم روی opt و ead opt کارت که کارت کار هست را بگیرم یا ۴۸۵ را فایل میکنم و ead کارت گرین کارت را استفاده کنم، ترجیحم دومی هست و پس باید تا میتونم کارهای دفاعم را عقب بندازم و مثلا بذارم برای اوایل فوریه. دیگه اینکه ما یک تصمیم مهم دیگه هم گرفتیم، میدونید که سالهاست من ازدواج کردم و تا همین یکی دوسال پیش نمیدونستیم میخواهیم بچه دار بشیم یا نه، دیگه پارسال بود من تصمیمم را گرفتم اما با وجود وضعیت معلق دانشجویی این پروسه را مرتب عقب انداختیم، اما دیگه نشستیم یکماه پیش با راستین درمورد زمانش تصمیم گرفتیم، دیدیم با اینکه سال دیگه از لحاظ زمانی خیلی خیلی برای ما بهتره اما دیگه سن و سالمون اجازه نمیده، خصوصا که ما اعتقاد به تک فرزندی نداریم، خلاصه این هم یک تصمیم و وضعیت تغییری دیگه میشه برای سال پیش رو، رو این حساب مثلا من موهام را رنگ کردم چون بهتره مواد شیمیایی تو دوره بارداری استفاده نشه، هرچند روزانه با کلی مواد سرطان زا تو ازمایشگاه برخورد دارم و باید خیلی خیلی بیشتر مواظب باشم. شروع به استفاده از مکملها کردیم تا بدنمون تو بهترین شرایطش باشه، من دارم برنامه ریزی میکنیم چک اپهای پزشکیم را انجام بدم و خلاصه سعی میکنم بعضی اصول پزشکی را تا حدی مراعات کنم. خلاصه اگه از حال دلم میپرسید خوبه و با شور و ذوق منتظر رسیدن فصل تغییرات زندگی هستیم . راستی دوستان لطفا بهم پیشاپیش تبریک نگید شایداصلا نازا دراومدم. و از همه بدتر ۱۴۰ امون ریحکت شد :))
نوشته شده در : پنجشنبه 10 مهر 1399 توسط : اسمان پندار. .
اینقدرم از حالا نفوس بد نزن
خدا رو چه دیدی بلکه دوقلو شد:))))))
اخ اخ امان از این وبلاگ کامنت خور، ببین خودم اومدم برای این پست چندبار کامنت بذار ببینم خوب شده یا نه، نشد که نشد ،قشنگ میفهممت::))
اینکه حال دلت خوبه با اینکه همه ی این کارها و برنامه ها میتونه استرس زا باشه، خیلی خوبه. چقدر حس خوبی داشت خوندن این جمله ات.
امیدوارم برسه کامنتم حقیقتش اینقدر ارسال نمیشه هی میخوام بنویسم ولی یه حس اینکه ارسال نمیشه نمیذاره بنویسم. یه کامنت دیگه هم قبلا ارسال نشد سیو کردم تو گوشی برم بعدا دوباره اون را ارسال کنم :))) همچین آدم پیگیری هستم من خخخ
امیدوارم موفق باشید
کاش همه کسانی که قصد بچه دار شدن دارند این طور با برنامه عمل کنند
دلم روشنه برات آسمان. روزای خوب نزدیکن.
امیدوارم کامنتم برسه.
مثلا همین دیروز یک اتفاق دیگه توی لب افتاد که باز منرا به چالش کشید و لازمه که بتونم درست واکنش نشون بدم.
ممنونم ازت و به امید روزهای طلایی برای تو و خودم و همه بچه های دانشجوی مهاجر