پاییز هم رسید با روزهای طلایی و گرمش و شبهای طولانیش، هوا خنک شده و تا بخواهی بجنبی میبینی تاریکی شب همه جا را گرفته. فصل پاییز و زمستون برای من نشونه درس و مشقه و تا حالا هم این سنت حفظ شده، نه اینکه این چندسال تابستون اثری از کلاس و مدرسه نباشه، نه اما چون لابلاش تقلب میکنی و سر از کوه و جنگل درمیاری انگاری نفس درس گرفته میشه.....
صبح دوشنبه هست و لپ تاپم را انداختم روی دوشم و دارم میرم دانشگاه، از وقتی برگشتم دانشگاه، ازمایشها و انبوه کارها برگشته، از طرفی بهتره زودتر این phd را جمع کنم و دفاع کنم تموم شه بره. وسط اینهمه کار وقتی هم باید برای نوشتن بذارم وبشدت احساس چهاردست و چندسری میکنم........
صبح چهارشنبه هست، وتومتروام دارم میرم دانشگاه،یکی دو هفته گذشته به انالیز ازمایش اخری و اماده کردن نتایج و تحلیل اش گذشت، عملا هر ازمایش پری کلینیکال( خرگوشی) سه هفته کار تمام وقت داره. این وسط باید یک وقتی برای کامل کردن پایان نامه ام بذارم، کلی هم خورده کار مثل خریدهای ازمایشگاه وخورده فرمایشات استادم را باید انجام بدم. بینهایت کار هم زمان ریخته سرم. البته این حجم زیاد کار فعلا بد نیست چون باعث میشه کمتر به گرین کارت فکر کنم و زمان برام سریعتر بگذره. بااینحال سعی میکنم خودم را با کار خفه نکنم و همون روزی ۸-۹ ساعت کار را داشته باشم و دیگه شبها تا ساعت ۹-۱۰ شب تو ازمایشگاه نمونم و نهایتا ۸ خونه باشم. هرچندوقتی میرسم خونه حوصلم هم سر میره و فقط فیلم و سریال میبینم تا مشغول شم. همسر هم کارش خیلی سنگین شده و عملا چهارشنبه تا یکشنبه همدیگه را نمیبینیم چون ساعت کاریمون کاملا مخالف هم هست، اما میدونیم یعنی امیدواریم موقت باشه و سال دیگه این موقع زندگیمون شکل گرفته باشه و نرمال شده باشه. چقدر این زمان کند میگذره، چقدر این انتظار و بلاتکلیفی طولانی و خسته کننده شده، احساس میکنم پاییز و زمستون سرد و طولانی در انتظارمونه. تموم میشه، تموم میشه
نوشته شده در : یکشنبه 4 آبان 1399 توسط : اسمان پندار. .
آسمونی اصلا ربطی به روابط با ایران و مباحث سیاسی ندارم. فقط نیاز دارم بدونم رسانه های خودشون و فضای اجتماعی، به نفع کدوم حزب. میدونی که خیلی به خاطر فیلترینگ و اینا نمیتونم به خیلی مطالب واقع بینانه دسترسی داشته باشم.
ممنونم.
در مورد فاصله گذاری هم اره، من خودم تا حالا مترو پر پر ندیدم، ماسک زدن هم تو وسایل نقلیه عمومی اجباره و خود ادمها هم با فاصله از هم میشینن، با اینحال چندوقت پیش سوار یک اتوبوس شدم که کیپ تا کیپ بغل هم وایستاده بودیم.