روزها اروم و درانتظار بدون هیچ اتفاق خاصی میگذره، اکثر هفته ها را به ازمایشهای گرنت میگذرونم. استادم بشدت اصرار داره که تا اخر دسامبر دفاع کنم اما عملا من پشت گوش میندازم، مثلا این اخر هفته پنجشنبه و جمعه دانشگاه نرفتم که بندازم سر اخر هفته و سه چهارروزی بشینم سر نوشتن تزم، اما بجز دوساعت میتینگ که داشتم رسما حتی لای فایل تزم را هم باز نکردم، یک جورهایی چون میدونم بعد دفاع و شروع پست داک عملا کار و زندگی و برنامم همونه انگیزه بالایی برای فشار اوردن رو خودم ندارم، خصوصا که اگه تکلیفم معلوم نشه باید از او پی تی برای پست داک استفاده کنم که ترجیحم نیست. خانوادم جدیدا راجع به زمان ایران رفتنم و برنامه هام میپرسن، خوب اگه همه چی خوب پیش بره ما عید میتونیم بریم ایران، اما زندگی نشون داده هیچوقت همه چی رو خواست و برنامه ریزی ما نیست و همیشه باید منتظر غیر منتظره ها باشیم، دیگه اینکه دیروز با راستین زدیم بیرون که بریم شعبه فرش صفویه، فرش صفویه فکر کنم برند ترکی باشه که همه چی داره اما نمونه قالی و فرشهاش خیلی متنوع هست، قیمتهاش هم مناسبه ۲۰۰-۳۰۰ دلار. خلاصه رفتیم و قیمتها همه ۴۰۰۰-۵۰۰۰ بود با تعجب که علت را پرسیدم گفت اینها دستبافه که من و راستین کلی تعجب کردیم یعنی حتی یک ذره به دستباف شباهت نداشت، جدا اگه امکان معامله با ایران بود چقدر امریکا بازار بزرگی برای فرشهای ایرانی که لنگه اش از زیبایی و ظرافت هیج جای دنیا پیدا نمیشه میشد، اما پا گذاشتن تو اون مغازه و دیدن مبل و میز و تخت و کمی رویا پردازی در مورد وضعیت اینده امون حالمون را خیلی بهتر کرد، خلاصه امیدوارم به زودی از فاز رویا پردازی به واقعیت برسیم
نوشته شده در : چهارشنبه 5 آذر 1399 توسط : اسمان پندار. .