امروز:

کرونا

» نوع مطلب : اظهارفضل ،روزها در اون سر دنیا (سال ششم) ،

دوشنبه صبحه و دارم میرم که هفته را شروع کنم. دو هفته ایهست که خانواده و فامیل من بخاطر کرونا خونه نشین شدن و‌ ما هم اینطرف همراه با اونها بااخبار حرص میخوریم و با ضدعفونی و خونه نشینیشون زندگی میکنیم. همین دیشب بود که اعلام شد اولین کرونا تو‌نیویورک با یک مسافر ایرانی دیده شده. بعد من هم مثل بقیه به این فکر میکنم که چقدر این کرونا تو ایران فراگیر شده که تو هرپروازی به هرکشوری ۱-۲ نفر ناقل ایرانی وجود دارد. از اونطرف اخبار لیس زنی ها و ملت غیور همیشه درصحنه نشون میده ما از مرتبه ارتقا فرهنگ به مرحله ضد فرهنگی رسیدیم، یعنی باید ثابت کنیم که هرچی نشانه نظام بهداشت و اجتماعی هست چون از غرب میاد باید الا و بلا ضدش را عمل کنیم و ضد فرهنگ بودن نشونه ولایت مداری ما هست. بنظرم تا وقتی یک دسته از مردم جامعه ۱۰-۲۰٪ هم اینطوری فکر کنن، میتونن تاثیر کاملا مخربی رو کل جامعه بذارن کمااینکه گذاشتن و علت اصلیش هم اینه چون این دسته مسیولین حکومت هستن. اووف یعنی میشه روزی را ببینیم که جامعه یکدست برای فرهنگ ارزش قایل بشه، من با جک و‌شوخی مخالف نیستم( میدونم یک عده همون را علت ضد فرهنگ شدن مردم میدونن) بلکه فکر میکنم حس شوخ طبعی و جوک ذات ایرانی هست و حرفهاشون را در قالب جوک میگن غیر از اینکه تو چهل سال یاد گرفتن مستقیم حرف نزنن. اما عمل کردن به جوکها و ضد فرهنگ رفتار کردن یک داستان دیگه هست. مطلب بالا برای هفته پیشه، امسال که عیدی تو ایران نیست، جالبه که روحیه اینور ابیها هم کاملا به اوضاع ایران گره خورده، شایدم من و دوستهامون زیادی درگیریم، همه دمغیم، همه از اخبار بد مداوم از ایران ناراحت و عصبی هستیم، اینجا هم اکثر برنامه های عید ایرانیها از ترس کرونا کنسل شده، امسال نه میریم چهارشنبه سوری نه سیزده بدر، فوقش با دوستهای خیلی نزدیکمون یک جا جمع بشیم، با اینحال عید و‌مناسبتهای ایرانی برای من همیشه مهم بوده و هست، فردا و پس فردا خونه تکونی میکنم، تو این دو هفته کمی شیرینی میپزم، سبزه سبز میکنم و‌بنفشه میخرم، شاید یکی دوتا وسیله خونه هم بخریم که روحی جدید به خونه بدیم، به امید اینکه یک عید و سال خوب را شروع کنیم


نوشته شده در : شنبه 17 اسفند 1398  توسط : اسمان پندار.    نظرات() .

شروع

» نوع مطلب : روزها در اون سر دنیا (سال ششم) ،

زمان میگذره و روز بروز جایگاه من توی ازمایشگاهمون و نقشم تو پروژه fda پررنگ تر میشه. استادم داره برای گرنت جدید اقدام میکنه و اسمم را به عنوان key personnel گذشته و‌ ازم خواسته مدارک مربوطه را پر کنم. موبور هم بعنوان مشاور و از راه دور قراره همکاری کنه. با همه این خبرهای خوب، هیچ وضعیتی تغییر نکرده و همه چیز مطابق قبله ، دارم یکی یکی رکامندیشن لتر یا توصیه نامه هام را میفرستم از قبل از همه اشون اکی گرفتم، یکی اشون رییس بخش ژنریک fda هست ، فکر میکنم وجود همین فرد باعث شده وکیلم بخواد بدون داشتن مقاله برام اقدام کنه. نمیدونم تو امریکا اصلا همچین موردی بوده که کسی برای niw اقدام کنه اما مقاله نداشته باشه. از وکیلم پرسیدم شانس قبولی پرونده ام چقدره و گفت we think your case can be approved. کمی بیقرارم. هم من هم راستین.هردو خسته شرایطیم. وضعیت عدم اجازه کار راستین دیگه غیر قابل تحمل شده، خرجهامون بیشتر از درامدهامون هست و کردیتهامون به ته چسبیده، مریضی پدر راستین، خواهرم که برای عقد و عروسیش منتظر من هست. وقتی میگیم انشالله تا دوسال دیگه کارهامون درست شده، دوسال هم بنظر زیاد میاد. ده روز از متن بالا گذشته، چیزی عوض نشده بغیر از اضافه شدن اخبار کرونای مربوط به ایران. حس بیقراریم گاهی کمتر و گاهی بیشتر میشه، میدونم علتش چیه، تو این یکی دوماه باید نوشتن پیش دفاعم را تموم کنم و ارایه بدم و احتمالا i-140 را فایل کنم،فقط قضیه اینه استادم مرتب ازم ازمایش برای گرنت جدیدش میخواد و انجام و تحلیلش یک ماه کامل وقتم را میگیره و اجازه نمیده کارهای پیش دفاعم را انجام بدم. برام مهم نیست استادم بتونه گرنت را بگیره یا نه.البته احتمالش زیاده که بتونه بگیره اما برای هر دو حالت اماده ام. زندگی جلو میره ،فقط این انتظار از حالت شیرینش به حالت بیقراری روز شماری رسیده. همین، حالا پاشیم بریم دستهامون را بشوریم


نوشته شده در : پنجشنبه 8 اسفند 1398  توسط : اسمان پندار.    نظرات() .

غذای بین الملل

» نوع مطلب : زشت وزیبا ،نگاه اول ،

هیچ شکی نیست که پیتزای ایران یک چیز دیگه است، یعنی بعد شش سال هیچ شکی برام نمونده، پیتزای اینجا بیشتر سبک ایتالیایی هست. لایه نازک نون و سس گوجه، که با تنوع پپرونی( چند حلقه سوسیس) یا سبزیجات و یا چیزهای دیگه باشه. اما درهرحال این مواد اصل قضیه که که کلا پیتزای اینجا یک لایه باریک مواد میشه را تغییر نمیده. حالا این را با پیتزای ایرانی که لایه لایه مواد هست را مقایسه کنید. خوب اگه بخواهیم کلا بحث فست فود را درنظر بگیریم بازهم بنظرم فست فودهای ایران تنوع بیشتر دارن و درکل چرب و چیلی تر هستن اما چیزی که نمیشه تو ایران دید، تنوع غذای بین الملل هست که اینجا داریم. میدونم تو ایران رستورانهای غذای بین الملل هم هست اما در کل برای ایرانیها غذای بین الملل کمی فانتزی هست و وهرچند طعم غذاها ایرانی پسند شده اما بازم اکثریت مردم یا امتحان نکردن یا اگه کردن نمیتونن بعنوان غذایی که یکبار در هفته خورده بشه درنظر بگیرن،بهمون نسبت قیمتهاشون هم فانتزی است سال اول که ما اومدیم اینجا هرچیزی را تو خونه درست میکردیم، من حتی نمیتونستم طعم نونهاشون را تحمل کنم و راستین نون بربری تو خونه درست میکرد. گهگاهی بعنوان تفریح میرفتیم غذای حلال فود( غذای عربی که مخلوط گوشت و مرغ روی برنج با کلی سس سفید هست) و تو دکه های خیابونی عربی بفروش میرسه. تو سال اول و دوم یکی دوبار غذای چینی هم امتحان کردیم اما اصلا نتونستیم ارتباط بگیریم. از سال سوم با پیشنهاد یکی از دوستان فهمیدیم یکی از غذاهای چینی به ذایقه ما نزدیکه( تریاکی چیکن)، همون سال سوم بود که بلطف هم خونه ایهای هندی که مدام دود و دم ادویه راه مینداختن زدیم تو خط درست کردن غذای هندی، الان هم سه تا از غذاهاشون( چیکن کاری و دوتای دیگه) اومده تو لیست غذاهای همیشگی پز. یا مثلا ما برنج قهوه ای را جایگزین برنج سفید کردیم، و زیره سبز بو داده و گهگاهی هل ادویه همیشگی این برنج شده. بعد پارسال با غذای ویتنامی ( سوپ پو و ساندویچ خوک) اخت گرفتیم، فلوریدا که رفتیم عاشق ساندویچ کوبایی شدیم که اونهم گوشت خوک بود( ناگفته نمونه ما هنوز نمیتونیم خودمون این گوشت را بخریم و بپزیم، هنوز به اون درجه انعطاف نرسیدیم)،بعد فهمیدیم غذای یمنی طعم غذاهای خودمون را میده، پاستاها و غذای ایتالیایی همچنان ماکارونی ساده برامون حساب میشه و لطفی نداره. امسال هم زدیم تو خط غذای مکزیکی و تاکو و‌ دوسه تا غذای دیگه اشون که من اسمهاشون را حفظ نیستم، سوشی غذایی هست که تو ایران بیشتر جا افتاده، مثلا تو هایپر مارکت تهران همیشه بوو و میدونم اونهایی که باهاش ارتباط گرفتن عاشقش میشن. من و راستین هردو نمیتونیم با بو و طعم ماهی خام ارتباط بگیریم، برای ولنتاین تصمیم گرفتیم بریم سوشی وگان یا گیاهی امتحان کنیم، رفتیم یک شعبه از رستورانهای زنجیره ای سوشی بار، خوشگل و متنوع و قابل خوردن بود اما اخرش باب میل ما نشد، خوب غذای بین الملل امتحان کردید؟ عاشق کدومش شدید؟


نوشته شده در : دوشنبه 5 اسفند 1398  توسط : اسمان پندار.    نظرات() .

شبکه اجتماعی فارسی کلوب | Buy Website Traffic | Buy Targeted Website Traffic