دوستی از نظر من
حتمابراتون سوال شده چرا ما دوستهای کمی داریم؟خوب دلیلش واضح هست.اصل دوستی.یعنی ادمها جذب کسانی مثل خودشون میشوند.کسانی که در نهایت میبینی از دریچه مشابهی به دنیا نگاه میکنید.باعث تعجب من میشوند ادمهایی که با اینکه هیچ شباهتی با هم ندارندو حتی از گفتار ورفتار هم ازرده میشوند به رابطه اشون ادامه میدهند.اصلا من معتقدم با کسی باید دوست شد که چیزی به تو اضافه کند.تحسینش کنی و ازش یاد بگیری.کسی که مثل خودت و یا بالاتر از خودت باشد.دوستی با کسی که همه انرژیت را میگیرد فقط وفقط به اتلاف عمر تو منجر میشود.مگر ما چقدر قرار هست زنده و جوون باشیم.چرا حق نداشته باشیم از زندگیمون و از معاشرتمون لذت ببریم؟میدونم شاید تعدادی از شما فکر کنید من سخت میگیرم و ما ایرانیها عادت به از خود گذشتگی داریم.خود من هم مهربانی و دلسوزی ایرانی، اونهم مدل افراطیش را دارم اما خوشبختانه دوستیهام از قاعده دیگری تبعیت میکند.بهرحال این موضوع در مورد من و راستین وجود داردیعنی اگر از لحاظ اصول پایه ای طرز فکر با کسی تفاوت داشته باشیم از خیر رابطه میگذریم. واضحتر بگویم.همه ادمها با هم فرق دارند .حتی هیچ دو خواهری مثل هم نیستند.منظور من این نوع تفاوت نیست اما میبینی بعضیها فرسنگها با تو فاصله دارند.میبینی ادمها دنیاشون تو دایره از پیش تعریف شده ای محدود شده که هیچوقت حتی به گذر از این حد فکر نمیکنند.پس یکی از معیار های ما معاشرت با ادمهایی هست که بزرگ میبینند.متفاوت میبینندو زیبا فکر میکنند.خلاصه تنهاییم چون در قید و بند هر نوع رابطه ای نمیرویم و کمی سختگیریم.اما مسلما اغوش بازی برای پذیرا شدن دوستهای خوب داریم.


