چیکارکنیم؟
امروزاز یکی از دانشگاههای امریکا نامه پذیرش داشتم.حتما فکر میکنید خوشحالم.نه نیستم.بجاش عصبی و ناراحتم.حالا میگم چرا.امروز ظهر بود که نامه اومد.البته هنوز فرم i20 اش نیومده و احتمالا تا چند وقت دیگه اونهم صادر بشه.مشکل اما شهر دانشگاه هست.نیویورک.گرون ترین شهر امریکا.خوب ما قبلا هم اینرا میدونستیم اما شرایط تغییر کرده.یعنی قیمت دلار داره تغییر میکنه.از ظهر تاحالا که این خبررافهمیدیم هردویکجورهایی عصبی و اشفته منتظر عصر بودیم تاهم را ببینیم و بشینیم حرف بزنیم.ساعت 8 بود که پا بخونه گذوشتیم.وماشین حساب و دفتر و دستک را گذوشتیم جلورومون. ازهمون موقع تا الان روماشین حساب عدد میکوبونیم و حرف میزنیم.اروم شروع کردیم و خسته و عصبی و ناراحت پاشدیم.درواقع تموم حساب کتاب قبلی ما با دلار 3000 بود،حساب کرده بودیم تا دوسال میتونیم دووم بیاریم.یا به اصطلاح پول خونه و ماشین را دلارکرده ،خرج کنیم.حالا مشکلمون چیه؟بالا رفتن قیمت دلار.دلار امروز3340 بود و ظاهرا همینطورداره میره بالا.با قیمت همین امروز ما ،فقط هزینه یکسال وشش ماه را داریم و اگه دلار برسه 3500 خرج یکسال و چهارماه.یعنی اینکه درس من نیمه توم میمونه ویابایدباجیب کاملا خالی برگردیم.یا من اونجا شاهکارکنم و برای سال دوم فاندیابورسیه بگیرم.اما چون شاید و اگه هست یعنی ریسک.یعنی نمیشه روش حساب کامل کرد.یعنی یکسال و چهارماه وبعدنمیدونیم چی میشه؟یا برشکسته و بدبخت برمیگردیم.یا فاندوتوموکردن درس وخلاصه خودراجاانداختن درجامعه اونجا.دیگه اینکه ماقصدداشتیم سال اول مقداری از پول را تو بانک بگذاریم و روسودش برای خرج زندگی اونجاحساب میکردیم.الان دیگه مطمئن نیستیم پول را تو بانک بگذاریم یا همه را دلار کنیم ببریم.جدا چه مملکت بی ثباتی داریم.واقعا که.
تا یکی دوهفته دیگه معلوم میشه فاندی درکاره یا نه.اگه فاند بدهند با خیال راحت میریم.اما اگه نه،یکجورهایی ریسک خیلی خیلی بالا هست چون معلوم نیست سال دوم من بتونم فاندبگیرم یا راستین بتونه کار پیدا کنه و ویزای کار و غیره.بچه هایی که اونجا درس میخونن ،میگن احتمال گرفتن فاندتوسال دوم خیلی بالااست.اما از نظر ما هیچ تضمینی براش نیست.یکهوندادند.اونوقت چی؟یکجورهایی یا باید خیلی ریسک کنیم یا از خیرش بگذریم.
حالا این وسط راستین که کلا ادم محتاطیه میگه نریم و من که همیشه ریسک پذیر بودم میگم بریم.دوتانظر کاملا متفاوت.
از طرفی یاید مدارک برای ویزای امریکا را هرچه زودتر اماده کنیم.مدارک هم خیلی.خیلی زیاده.دوباره تنظیم رزومه و ......ترجمه همه دارایی خودمون و پدرم و حساب بانکی و مقاله و هرچیزی که فکرش را بکنید باید اماده کنیم.بعد قرار هست که اخراردیبهشت مصاحبه اروپا را داشته باشیم.این وسط من میگم تاریخ مصاحبه رادوماه عقب بیاندازیم و اگرامریکا ویزا نداد برای اون اقدام کنیم و راستین نمیخواد فرصت اروپا را از دست بده.باتوجه به اینکه خرج اونجا یک سوم خرج تحصیل امریکا است درواقع اروپا از نظر اون منطقیتر هست اما کاملا معتقده درهرصورت چون مهاجرت را بخاطر من داریم میکنیم نظر من تو الویت اول هست و بهیچ عنوان درمقابل نظر من نه نمیگه.
همین دیگه.عصبی و بیقراریم.خسته و ناراحتیم.چند روزی بخودمون فرصت دادیم تا شاید خبری از فاند بشه و تصمیم بگیریم وقت سفارت اروپا را عقب بیاندازیم یا نه.بنظر من اگه درهرصورت امریکا نشد دوماه دیرتر اروپا هم بریم زیاد مهم نیست.اما اگه هفت میلیون اخر اردیبهشت بدیم و خرداد هم ویزای امریکا را بگیریم واقعا احمقانه رفتارکردیم.
نمیدونم.نمیدونم.نمیدونم.چرا این مملکت اینجوریه.همین چند وقت پیش دلار 1000 بود و رسید به حدود چهار و دوباره اومد پایین تا 2600.بعد 3000ویک چندماهی بود ثابت مونده بود.ونفس میکشیدیم .دوباره بازی دلارشروع شد. نکنه قراره بره بالا؟تاکجا؟تا چه عددی؟تا 4000؟تا 5000؟تا7000؟ای بابا
بچه ها دعا کنید فاندیا همون بورسیه بدهند.دعا کنیداین داستان بصورت خوبی تموم بشه