جمع بندی
اول از همه میخوام خیلی خلاصه از تحقیقاتی که کردیم بگم.
باکشوراسکاندیناوی اروپایی شروع میکنم.کشور کوچیک با اب وهوای سرد که فقط 6 میلیون جمعیت داره ومثل همه کشورهایی از این دست درحدود بیست سالی هست که داره با فرهنگ مهاجراشنا میشه.درواقع بعضی کشورهای اروپایی بخاطر سابقه استعماراشنایی با فرهنگهای اسیای میانه دارند .اما این کشور نه.پس این کشور مردمش نژادپرست هستند.البته این نژادپرستی بصورتهای خاصی خودش را نشون میده.بطورکلی تحویلت نمیگیرند وهمیشه احساس میکنی غریبی.از طرفی کشوری سوسیال دموکراته.با مالیات بالا حدود 40%.این مالیات بالا تضمین کننده این هست که تفاوت طبقاتی زیادی وجودندارد.یعنی اگر درامد بالا داشته باشی بهمون نسبت مالیات بیشتری باید بپردازی و بالطبع همه میتونن از امکانات رفاهی و اجتماعی کشور استفاده کنند.یعنی بمحض اینکه شهروند این کشور بشید میتونید از این امکانات بهره ببرید.
مورد دیگه یادگیری زبان این کشور هست.که کاربردش فقط دراین کشوره .درسته که مردم این کشور کاملا با زبان انگلیسی اشنا هستند اما اهمیت خاصی برای زبانشون قائلندومسلما هرچه به این زبان مسلط تر باشیم امکان پیداکردن کارو شغل بهتر و پردرامدتر بیشتر هست.به محض ورود به این کشور میتونیم از کلاسهای زبان رایگانش تا دوسال بهره ببریم.مورد دیگه اینکه برای کار کردن بعنوان داروسازو یا پزشک باید از هفت خوان رستم گذشت و سطح زبان عالی وامتحانات پزشکی از جمله خوانهای اون هستند.اما میانبری هم وجوددارد.اینکه مدرکمون را به مدرک علوم سلامت معادل کنیم و در سمتهای دیگه کار کنیم.نزدیکی اروپا به ایران از محاسن دیگه این کشور هست که امکان رفت و امد ارزانتروسریعتررا فراهم میکند.
درکل بهنوان نتیجه گیری کشوری با اب و هوای سرد.فضای بسته و سرد برای ما ایرانیها وامکانات خوب رفاهی و حمایتی برای همه است.
فرصت ناب و ویژه که اگر ویزای امریکا را نگرفتیم نباید از دستش داد:)
واما شهر نیویورک:بزرگترین وپرجمعیت ترین شهر دنیا.با پنج محله بزرگ.برانکس.بروکلین.کوئئنز.جزایر استاتن و منهتن.بهمون نسبت با فرصتهای شغلی بیشتر وبالطبع هزینه بالاتر زندگی.مثلا هزینه ها در این شهر پنج برابر اتلانتا و سه برابر تگزاس هست.با پولی که برای اجاره یک سوئئت کوچیک خارج از شهر نیویورک میپردازید امکان اجاره خونه را در اتلانتا دارید.بهرحال ما فقط تونستیم از دانشگاه این شهر پذیرش بگیریم.و شخصا اعتقادی به گذروندن یکسال دیگه از عمرم روی زبان انگلیسی برای گرفتن پذیرش از دانشگاه شهر دیگه ای ندارم.بجای اون ترجیح میدم ترم اول را تو این شهربگذرونم و از این فزصت برای تقویت زبان وگرفتن پذیرش ازدانشگاههای دیگه درایالتهای دیگه استفاده کنیم.اینراهم بایددرنظرداشت احتمال زیادی برای گرفتن فاند بعد از یک ترموجودداردواین احتمال بعدازیکسال درحدود99% هست.مهاجرت برای همه و بهرکشوری سخت هست ولی در کل درکشور امریکا مسیرسختترو پرتلاش تر وطولانیتری پیش رو دارید.اما بعد از گذروندن این دوران سخت،میتونید اززندگی در کشوری ارزان با امکانات فراوان رفاهی وفرصتهااستفاده کنید.توی این کشوردیگه احساس غریبگی نمیکنید ودرکل بهترین جا برای لذت بردن از زندگی هست.این صحبت من نیست .اینرا ادمی که قبولش دارم و سی سال در المان زندگی خوب داشته وپنج سالی هست به امریکا رفته میگه.از دیگر معایب اون دوری از ایران و سینگل یا یکطرفه بودن ویزای دانشجویی را میشه نام برد.البته هنوز معلوم نیست ما موفق به گرفتن ویزا بشیم !ازطرفی مدرکهای پزشکی در این کشورقابل قبول نیست و باید واحدهایی را برای معادل کردن مدرکم بگذرونم.امادرصورت گرفتن مدرک pharm-dیا همون داروسازی،حقوق خوب وبالای سالیانه 100000دلارراداریم.زبان این کشور انگلیسی و پرواضح کاربردی است.
درکل در امریکا هزینه خیلی بیشترو سختیهای بیشتری در پیش رو داریم اما اگه باانگیزه و اراده قوی از این مرحله عبورکنیم.میتونیم از زندگی در کشوری با اب و هوای خوب.جامعه باز برای مهاجرها وامکانات خوب رفاهی وشغلی لذت ببریم.
خوب حالا کمی هم شرح حال بدم.از سه روز پیش که خبر پذیرشم را شنیدم واقعا تحت استرس و منگنه شدید روحی بودم.ما تا اول می یا چهارشنبه باید ثبت نام اولیه این دانشگاه را با پرداخت 200 دلار بیعانه غیرقابل برگشت شروع کنیم .از طرفی سه هفته دیگه وقت سفارت اروپامون هست وهنوز کارترجمه و بازکردن حسابهی بانکی و پرداختها را انجام ندادیم.وهمینطورباید خیلی سریع حجم زیادی از مدارک برای امریکا رااماده کنیم.سه شنبه یا چهارشنبه برادرم با پدرومادرم چندروزی مهمان من هستند برای خداحافظی از اقوام تهران و گذروندن روزهای اخر درکنارهم وروزیکشنبه هم فرودگاه و پروازشون برای همیشه وعملا تا دوشنبه هم درگیر اونهاییم ووقتی برای اماده سازی مدارک نداریم.از دوشنبه که ازاد میشیم تا وقت سفارت اروپا دوهفته بیشتر نمیمونه و ما هستیم و کلی کلی کلی کار.با مشورت و تحقیقی که کردیم تا ازویزای امریکا مطمئن نشدیم بهیچ وجه نباید فرصت اروپاراازدست بدهیم.فقط این مساله میمونه که وقت سفارت اروپا راعقب بیندازیم یا همین اخراردیبهشت بریم.راستش میترسیم وقت سفارت را عقب بیاندازیم و رشته من از لیست رشته های موردنیازشون دربیاد.والبته هزینه سفارت هم کم نیست تقرییا خرج یکماه زندگی در نیویورک هست.
خوب دیگه برم کارهای پرداخت بیعانه دانشگاه را انجام بدهم .البته تلفنی.هرروز که نمیتونم مرخصی بگیرم:)
امیدوارم به آرزتون برسید و به خارج بروید و من هم همین آرزو را دارم.(هر دو مون هم حدود 35 سال هستیم فکر می کنم)
براتون امکان داره جواب دو سوال من رو بدین؟
1- اگر من همسرم بتونه از آمریکا پست دکترا پذیرش بگیره باز هم برای گرفتن ویزا بگیره باز هم برای گرفتن ویزا نیاز به امتحان زبان و جی آر ای هست؟
2- ما با فروش خونه مون حدود 250 تومن می تونیم با خودمون ببریم آیا تا پیدا کردن کار این کفایت می کنه؟ (اگر خدا بخواد میشیگان می رویم)شما خیلی بیشتر می برید؟
به امید روزی که من و شما بیایم وبلاگ هامون واز روزهایی که آرزو داشتیم بنویسیم
به امید اونروز ورسیدن به ارزوهامون