کوتاه
این بلاتکلیفی با عث شده از لحاظ انرژی به پایینترین سطح انرژی برسم.اونقدراحساس خستگی مفرط میکنم و بیحوصله ام که حتی ترجیح میدم به این ترم نرسم.(یکی اومده میپرسه کجا میتونم ناس تهیه کنم.حالا دیدم سراغ شربت متادون را میگیرن اما ناسسسس !!!!!!!!!یا ابرفرض باورکنید کلی خندیدم) خوب فهمیدید که دارو*خانه ام.بله امروزبجای مسئول فنی عصرمون اومدم وتا ساعت 8 شب سرکارم.حدود 11 ساعت. من ازاول فرنگی عمل کردم و پنجشنبه ها را سرکارنمیرفتم تا دوروز تعطیل اخرهفته داشته باشم.رشته کلام پرید واصلا موودم عوض شد.
خوب داشتم میگفتم تاحالا شده بشدت هم یک چیزی را بخواهید و هم نخواهید.شده وضعیت من.هم دلم میخواد زودتر ویزام بیاد و برم و سروسامون پیداکنم.هم حس و حال تغییر و بدو بدو راندارم و بدم نمیاد یک مدت دیگه ای ایران باشم.البته انوقت همه پستهام تکراری میشه وهمین حال و هوا را داره و احتمالا خواننده ای که شماباشید هم ترجیح بده اینجا را نخونه و بذاره بره.چه بد.اما خوب من اسمانم واین هم حس و حال اینروزهای زندگیمه و امیدوارم شما هم من را تحمل کنید