امشب پروازدارم
اخرین نگاه به درودیواراین خونه.اخرین صبح تو خونه خودم.به وسایل زندگیم كه نگاه میكنم چشمهام ریزمیشه تا اشكها را توخودش ببلعه.ازتك تكشون خداحافظی میكنم چون میدونم كه هیچ كدوم دیگه زیریك سقف جمع نمیشن ودیگه نگاه من نوازششون نمیكنه.سخته.شاید بنظر یك فردمجرددانشجو خیلی مسخره بنظربیاد.شایدمردها هیچی ازحسم نفهمند....اما من هستم ودلتنگی وغصه برای اشیانه ای كه بزودی خراب میشه.اشیانه ای كه روی تك تك وسایلش عشق نشسته.......خواهندرفت......تك به تك به غربت عروس خواهندشدودیگه اززیبایی برای من نخواهندگفت.ومن مهاجرم به سرزمین ناشناس دیگه ای .باهزاران پرسش.باهزاران ترس........روزی دوباره خانه ای ازخودم خواهم داشت؟
چندروزگذشته ملغمه ای بوده ازهیجان وغم،وحشت وشادی،ترس كورودلتنگی.نه برای مردمانم ونه برای خانواده ام كه اینروزها مرد لجوج كودكیم بجای پدرمسن مهربانم حرف میزد،اینروزهابیشترازهمیشه مادرساده دل مهربان ماادمهارا با متری ازمادیات اندازه زدوقلب من را بدرداورد.اینروزهامن دلتنگم ،كودك قلبم بسیاربهانه میگیردبسیارحساس است.بسیارخسته.اینروزها كودك درونم بسیاربغض كرده بسیارگریه كرده وبسیاردلش برای خودش سوخته،اوبایدبرودوخراب كندتابسازد،میگویندساخته زیبایی خواهی ساخت.میگویندانطرف اب دنیای زیبایی وجودداردومن خراب میكنم تا بسازم.خداحافظی میكنم تاسلام كنم وفاصله ایندو سیاهچالی است كه منرا میبلعدومن درمیانه ان اویزانم،كورم وجزتاریكی چیزی نمیبینم،من ترسیدم ودراین سیاهی دست وپا میزنم.
ازت میخوام که با همه دلتنگی ها و ترس هایی که برات پیش اومده که کاملا هم طبیعیه از لحظه لحظه بودنت در اونجا لذت ببری که این لحظه های ناب تکرار نمیشن .. تا چشم به هم بذاری همراه زندگیت هم اومده و خوشبختیت کاملا شده .
خیلی خوشحالم که منم بلاخره به یه دردی خوردم و تونستم یه اپسیلون هم که شده برای یه نفر انرژی خوب بفرستم ...
خوابگاه را از قبل رزرو کرده بودی عزیزم؟
راستی اینهمه پول ثبت نام و... را چه جوری بردی؟ بعد از تبدیل به دلار؟ کجا در کیف دستی ات گذاشتی؟ حساب باز کردی؟
شروع درس از کی هست؟ از الان باید به فکرتبدیل phd با فاند باشی؟ با استادی صحبت نکردی؟
کلی ارزوهای خوب برات دارم.
چه جالب که رفتنت با سال برادرت یک روز شده.هر چه ارزوی براورده نشده داشته تو با خوشبختی و شادی و رضایت براورده کن مطمئن باش شادی تو یکی از ارزوهاش بوده.
این روزهای نبودن راستین را سخت نگیر تجربه کن تا بودنش را قدر بدونی.
حتما مامان بابات دلتنگ خواهند بود . چون تو هم رفتی راه دور. با دادن خبرهای خوب دلشون را ارام کن.
موفق باشی.
به یادت بیار اون روزایی که چقدر برای امروز منتظر بودی ..زحمت کشیدی و ارزوش رو کردی و امشب همون شب موعوده
تو پرواز خواهی کرد به جایی که که مطمئنم با همه سختی ها و تنهای ها و چالش هایی که در انتظارته پر از دلخوشی و امید و پیشرفت میشه برات ..برای تو همراه زندگیت ...
خدا به همراهت و سفرت بخیر دوست وبلاگی من