امروز:

زنگ خطر

» نوع مطلب : چكه چكه  ،

زنگ خطر وضعیت مالیمون به صدا دراومده. از دیشب که متوجه شدیم باوجود اینکه جدیدا از ایران برامون پول فرستادن باز هم تا اخر ماه دیگه نیاز به پول داریم فهمیدیم اوضاعمون خیلی خرابه. موضوع از این قراره که مخارج مادر مدت 4 ماه یعنی تقریبا از اول شهریور تا اخر اذر که اخر دسامبر اینجا میشه 32 هزاردلار شده. یعنی هزینه زندگی و یک ترم تحصیلی چیزی حدود 100 میلیون پامون اب خورده و خوب بااین حساب حتی اگه تموم داروندارمون در ایران را هم پول نقد کنیم باز هم نمیتونم این دوره مستر را تموم کنم تا برسه به مرحله کار یا اقدام برای پی اچ دی. یعنی دیشب هبچ کدوم نمیتونستیم بخوابی. از صبح هم از شدت ترس و وحشت دست و دلم به هیچ کاری نمیرود. تو این قضیه چند تا مورد دخیل بود. یکی براورد مالی دانشگاه و خودمون قبل اومدن. دانشگاه براورد کرده بود که هزینه زندگی و دانشگاه یکسال تحصیلی یا بعبارتی نه ماه حدود 51000 هست که از قرار ترمی 25000 دلار در میاد. خود ما هم چیزی در همین حدود وکمتر تخمین زده بودیم اما در عمل این مبلغ رسیده به 32000 دلار. چرا؟ چون تقریبا ماهی 3000 دلار هزینه دانشگاه+1400 هزینه اجاره وماهی 600 دلار هزینه زندگی داریم. که یااحتساب پول بنگاه و بیعانه خونه و خوابگاه ymca و بیمه دانشگاه این مبلغ گنده از توش بیرون اومد. ای داد بر ما. واقعا نمیدونیم چیکار کنیم. از دیشب تاحالا هی فکر میکنیم ببینیم چیکار باید کرد اما به جایی نرسیدیم. ماهنوز موفق به پیدا کردن کار نشدیم. هیچ کدوم. روی اسیستنشیب هم نمیشه حساب باز کرد. چون تاحالا که موفق نبودم. فکر میکردم میتونم بعد از یکی دوترم شرایط پی اچ دی را جور کنم. اونهم به این اسونیها نیست. در واقع دوباره ایلتس میخواد حرفی با ایلتس دادن دوباره ندارم. اما در واقع پروسش یعنی گرفتن پذیرش دوباره. بااین حساب باید از بین این راهها یکی را انتخاب کنیم.

1- همین الان قبل از پرداخت قسط سوم دانشگاه بزنیم به چاک و امریکا را برای همیشه ترک کنیم.

2-ترم را تموم کنم و ترم بعد را مرخصی تحصیلی بگیرم و برگردیم ایران وتو ایران دوباره ایلتس بدم و پذیرش برای پی اچ دی بگیرم.

3-این ترم را تموم کنم .ترم بعد هم پولش را جور کنیم و ببینیم تا اخر سال تحصیلی میتونم اسیستنشیپ بگیرم یا راستین کار پیدا کنه.

4- شده حتی با وام و قرض و قوله و خلاصه در بدری مستر را تموم کنم.

5- برگردم ایران و پذیرش از دانشگاههای کانادا بگیرم.چون حداقل اونجا این تضمین هست که بعد از تحصیل پی ار یا شهروندی موقت بهت بدن.

راستش هیچی بذهنمون نمیرسه. واقعا نمیدونیم چیکار کنیم. دلمون نمیخواد برگردیم. اینهمه تلاش واخرش قرار باشه دست از پا درازتر برگردیم. نمیدونم چی بگم. خسته ام . خسته شدم از بس برای این زندگی دست و پا زدم. دیگه کم اوردم.

 


نوشته شده در : یکشنبه 2 آذر 1393  توسط : اسمان پندار.    نظرات() .

فریدا
چهارشنبه 12 آذر 1393 14:22
سلام عزیزم مرسی که جواب کامنت قبلی ام را دادی ببخشید من وقت نکرده بودم سر بزنم و کامنت بزارم اما امروز عکسهات را دیدم خیلی قشنگ بود ولی پست امروزت دوباره کمی ناراحتم کرد از صمیم قلب دعا میکنم زودتر کار گیر بیاوری یا همسرت جایی مشغول بشه به قول بعضی از دوستان امسال را باید کمی تحمل کنی و برای تافل حتما اقدام کن امیدوارم موفق بشی عزیزم
پاسخ اسمان پندار : سلام فریدا جون ،امروز هم چندتا عكس گذاشتم ،امیدوارم خوشت بیاد،وضعیت بیكاری ماكماكان ادامه داره اما بیشتربه ادامه راه امیدوارشدیم وارزومیكنم برای ترم بعد كارپیدا كنیم. تصمیم دارم حتما امتحان زبان هم بدم وخلاصه كج دارمریزجلوبریم ؛) مرسی ازكامنتت عزیزم
شبنم
سه شنبه 11 آذر 1393 10:04
آسمون جان. یه سوال ؟ به نظرت فاند باشه اما دانشگاه با رنک پایین تر باشه بهتره؟؟؟ بعدا برای ماندن دردسر نمیشه؟؟؟ یا کار مناسب؟ ممنون
پاسخ اسمان پندار : شبنم جان ،گلم ببین به وضع مالی خودت بستگی داره ،اگه پول هزینه تحصیلت را با احتساب بالا پایین رفتن قیمت دلارداری به اومدن بدون فاند فكركن وگرنه اگه به امیداین هستی برم ببینم چی میشه فقط اذیت میشی. من شخصا اگه برمیگشتم بدون فاند ازایران بیرون نمیومدم. اما درمورد بازاركار وربطش به رنك اصلا مطمئن نیستم . اما فكر میكنم مسائلی مثل پرزنت كردن خوب وزبان وسابقه كارهم تاثیرداشته باشه . موفق باشی گلم
زری
دوشنبه 10 آذر 1393 13:15
سلام اسمان جان! خوبی عزیزم؟ کامنتها و جوابهای تو رو خوندم خوشحالم که ظاهرا از اون اضطراب اولیه ات کم شده. امیدوارم فعلا خوب بر کاری که باید انجام بدی یعنی خوندن برا امتحاناتت تمرکز کنی و تااون موقع راه حل ها خودشون را بهت نشون بدهند...........
پاسخ اسمان پندار : سلام زری عزیزم ممنونم ازاحوالپرسیت، خیلی بهترم، امیددوای درد من هست وكمی امیدوارترهستم. دوهفته ای درگیرامتحانهای پایان ترمم وتصمیم گرفتم توفاصله بین دوترم زبان بخونم وامتحان بدم. البته اینجا چون حقیقتا باكسی حرف نمیزنم فكرنمیكنم اسپیكینگم تغییركرده باشه اما امیدوارم لیسنینگ وریدینگم بهترشده باشه. دیگه همین زری جون .میخواهیم سعیمون را بكنیم بمونیم امیدوارم روزگارخلاف اینرا بهمون تحمیل نكنه. دوستت دارم
ریحانه
شنبه 8 آذر 1393 19:27
اگه توی ایران به کسی وکالت دادی میتونی ازشون بخوای که ترجمه مدارک رو ببرن دانشگاه تا توی پاکت پلپ کنن و بفرستن. خودت حتما بهتر مراحل کار رو میدونی. برادرشوهر من برای ترنسفر احتمالی دو ـ سه تا پاکت پلمپ شده از مدارک ش رو برد.
پاسخ اسمان پندار : برادرشوهرت چه فكرخوبی كرده. ما هم به دوستهامون وكالت دادیم البته من شهرستان درس خوندم . یكی دوهفته گیرامتحانهای پایان ترمم اما بعدش فرصت خوبی دارم برای كمی زبان خوندن وامتحان دادن واگه نتیجه خوب باشه پذیرش دوباره. اوففف ریحانه جون چه مسیرسختی را برای مهاجرت انتخاب كردم. جدی دلم برای یك نقطه ارامش واطمینان بدون نگرانی لك زده:)
ریحانه
شنبه 8 آذر 1393 12:04
اینم بگم که با توجه به اینکه همسرم تجربه هر دو امتحان زبان رو داره گرفتن تافل ۸۵ به مراتب آسووووون تر از آیلتس ۶/۵ خیالت راحت باشه و برای اینکه خودت رو بسنجی سعی کن اولین تاریخ رزرو کنی و تمرکز کن روی زبان و سعی کن روی اسپکینگ هم کار کنی. نمره زبان بالا میتونه کمکت کنه تا از یه دانشگاه متوسط پذیرش همراه با کمک هزینه بگیری. همینقدر که شهریه ت رو بدن و بتونی بری به یه ایالت ارزون تر هزینه زندگیت انقدری نمیشه. توی بعضی ایالت ها میشه با ماهی ۱۰۰۰ تا ۱۲۰۰ تا زندگی دانشجویی کرد. به تغییر رشته فکر کردی؟ نمیتونی از مرکز مشاوره تحصیلی دانشگاه برای مشکلت مشاوره و راهنمایی بگیری؟
پاسخ اسمان پندار : ریحانه جونم واقعا وسوسه شدم اینبارامتحان تافل بدم،البته قبلش حتماباید نمونه امتحانی را تست بزنم ببینم اصلا درچه حد هستم.هفته دیگه وهفته بعدش امتحانهای فاینال من هست.این امتحانها تموم بشه با خیال راحت میرم سراغ زبان وبعد پذیرش.متاسفانه بعضی دانشگاهها پذیرششون تو همین دسامبر هست اما خوب باید سعیم را بكنم. درمورد تغییر رشته هم بگم من خیلی دلم میخواست خودداروسازی را بخونم ،هم ارز كردن مدرك اونقدر سخته كه تقریبا محاله،اینجا داروسازی مثل ایران شش ساله هست اما باارائه مدركم فقط دوسال ودانشگاههای دیگه سه سال ازتحصیل كم میشه و خلاصه بخاطر سالهای طولانی وهزینه بالا نشد.بقیه رشته های داروسازی هم تو هزینه باهم فرقی ندارن.اما بدنیست برم تقاضای مشاوره بكنم وكلا راجع به مشكل پولیم حرف بزنم.مرسی ازتوصیت دوست خوبم
ریحانه
شنبه 8 آذر 1393 07:04
یه راه دیگه که بنظرم میرسه اینه که حتما با استادت مشکلت رو در میون بذار. سعی کن قانعشون کنی. بگو هزینه ها با پیش بینیم جور در نیومده و خلاصه زبون بریز و مداوم پیگیری کن تا فراموش نکنن. ازشون بخواه حتی در حد صحیح کردن برگه بهت کار بدن.
بعد سرچ کن و اساتید رشته ت رو پیدا کن باهاشون مکاتبه کن اصلا هم نا امید نشو شاید بتونی استادی پیدا کنی که بهت فاند بده و ترنسفر کنی یا حتی ازشون بخواه که بهت کار بدن. میتونی از راه دور کار تحقیقاتی کنی و بابتش حقوق بگیری.
روی امتحانات حسابی تمرکز کن مطمئنن اگه نمره های تاپ بیاری خیلی راحتت تر میتونی استادت رو برای فاند قانع کنی. معمولا دانشجوهایی که درسشون خوبه بعد از ترم های اول میتونن روی وام یا فاند حساب کنن.
پاسخ اسمان پندار : راستش ازهمون روز اول مشكلم رابااستاد فارماسیم كه استاداصلی هست درمیون گذوشتم ،وگفتم احتیاج به اسیستنشیپ دارم كه گفت سال دیگه والان خیلیها تونوبتن. چندوقت پیش كه برای بارسوم پیشش رفتم مودبانه گفت من دفعه اول هم بهت گفتم خیلیها تونوبتن وسال دیگه.خلاصه اب پاكی راریخت رودستم،راستش اصلا مطمئن نیستم با اینهمه هندی اماده به خدمتبازبان انگلیسی قوی والبته استادهای هندی بتونم اسیستنشیپ بگیرم ،بااینحال ه بعد ازگشتن زیادراه تونوبت رفتن راهم پیدا كردم ورفتم تونوبت.همزمان دارم همه دفترها سرمیزنم ورزومه پخش میكنم، خیلیهاشون میگن ما ازدانشجوهای خودمون میگیریم یا نمیخواهیم واین حرفها،حتی چندروز پیش خوابگاه هم سرزدم كه كمی مثبت تربود.این ازدانشگاه خودمون.درمورد دانشگاههای دیگه هم نظرت عالیه ،البته چون كارهای تحقیقاتی ما ازمایشگاهیه قسمت كارازراه دوررا بعیدمیدونم ،اما مكاتبه را حتما میكنم.ممنونم.درمورد راه حل اخرت ریحانه جونم بایدبگم شاگرد موفقی نبودم.فكر میكنم نمره هام سی بشه.نه اینكه نخونده باشم ،نه.كمی مشكل زبان ،كمی گیج بازی واشنا نبودن به سیستم اینها باعث شد امتحانهای اولم خوب نشه كه روامتحان نهایی تاثیر كامل داره ،اما كاملا صحیح ودرست میگی ،فقط دوستت اسمان بچه باهوش وزرنگی نیست.بازهم یك دنیا تشكر،میدونم كلمات نمیتونن كاملا مفهوم ممنون بودن رابرسونن .خیلی دلم میخواست حضوری میدیدمت تا تشكر میكردم ،شایدهم یكروزی پیش بیاد.بهرحال واقعا ممنونم
ریحانه
شنبه 8 آذر 1393 06:55
عزیزم به نظر من تافل امتحان بده، چون با تجربه ای که توی دوستان و فامیل دیدم اکثر دانشگاه های امریکا نمره تافل میخوان. وقتی شما آیلتس ارائه میدید اونو تبدیل به تافل میکنن و این باعث میشه نمره کمتری بگیری. من دقیق نمیدونم چطور معادل سازی میشه ولی میدونم که حقت ضایع میشه. حتما یکبار تافل بده و اینم در نظر داشته باش چون چند ماه در یک محیط آکادمیک انگلیسی زبان هستی مثل این میمونه که این چند ماه تمرین زبان کرده باشی پس با اعتماد بنفس بالا هر چه سریع تر این امتحان رو بده تا بهتر بتونی تصمیم بگیری. البته حتما تکنیک های امتحان تافل رو تمرین کن.
پاسخ اسمان پندار : توچقدرخوبی ریحانه جان،خیلی خیلی خیلی ممنونم كه اینطوردوستانه ودلسوزانه داری راهنماییم میكنی.امروز خودم هم داشتم شرایط یك دانشگاه را میخوندم جالب بود تافل ٨٥ میخواست اما ایلتس ٦/٥ بود،من هم فكرمیكنم نسبتا نمره تافلی كه میخوان كمتره.البته من هم اصلا باتافل اشنایی ندارم.حیف كه این دانشگاه وقت ثبت نامش فقط تا ١٥ دسامبرهست تقریبا همزمان با امتحاناتم وقضیه فقط نمره زبان نیست وركامندیشن های استادها هم هست. اما بااینحال میخوام بیشترراجع بهش فكركنم ،فكركنم بشه نمره زبان رابعدا هم فرستاد بشرط كامل بودن بقیه مدارك. امیدوارم فقط شرط فرستادن مدارك ازدانشگاه مقصدرانداشته باشن كه عملا به ایران دسترسی ندارم..... میدونی ریحانه جان درسته كه چندماهه اینجام اما متاسفانه تمرین اسپیكینگ نداشته ام ،خیلی كم پیش اومده كه حرف بزنم اونهم درحد چندجمله ،اینجا اشتباه هم حرف بزنی منظورت را میگیرن وجواب میدن. بهرحال چاره ای نیست وباید امتحان زبان را بدم وامیدوارم بتونم نمره خوبی بگیرم وبرای پذیرش اقدام كنم.باز هم مرسی
ریحانه
جمعه 7 آذر 1393 11:49
از بچه ها توی اپلای ابرود حتما کمک بگیر. حتی از بچه های مهندسی بپرس کسی از بچه های داروسازی رو توی شهرشون میشناسن یا نه. تا میتونی رابطه برقرار کن و اطلاعات بگیر الان بزرگترین کمک رو میتونه همین روابط بهتون بکنه.
پاسخ اسمان پندار : ریحانه جان بازهم فكربكرت عالی بود، البته قبلا كه تو اپلای پیام میذاشتم هیچ داروسازی پیدا نكردم .اماپرسیدن ازبچه های مهندسی هم خیلی خوبیه .شانس بیارم یكیشون دوست یا اشنای داروساز داشته باشه. برای دوست وبلگ نویسمون هم پیغام گذاشتم ومنتظرم .فكرمیكنم ایشون بتونن خیلی راهنماییم بكنن وواقعا بازهم بابت معرفی وبلاگ ایشون ازت ممنونم ریحانه جان. فقط میتونم دربرابر اینهمه محبتت تشكركنم وبگم ارزومیكنم همیشه وهمیشه خوشحال زندگی كنی
شلاله
دوشنبه 3 آذر 1393 09:36
آسمان هر تصمیمی که میخوای بگیری گذشته رو از ذهنت بریز دور اینکه تلاش کردی و نشد ها رو بریز دور فک کن اولین باره که اپلای کردی و الان به مشکل برخوردی یادآوری اشتباهات و ناکامی های گذشته فقط روحت رو خراش میده و جلوی تصمیم گیری صحیح رو میگیره الان موقع گریه کردن نیس اینطوری راستین رو هم که میگی آرومتره نمیذاری بدونه چیکار کنه خدای نکرده مریضی لاعلاج نگرفتین که بگی دکترا جوابت کردن و هیچ راه چاره ای نداره خودت 5 تا راه چاره نوشتی تازه تنها نیستی همسرت همراهته
اینقدر خودت رو محکوم نکن
دست و پا نزن تو افکار منفی
آروم بگیر و با خودت مهربون باش
تازه شم اصلا لازم نیس جواب بدی یا حتی تایید کنی فقط چون نگرانت هستم اینا رو نوشتم
خدا به همراهت باشه
شلاله

پاسخ اسمان پندار : راست میگی شلاله جان،اما تكون بدی بود.عملا هیچی تغییرنكرده بود اما تكون بدی بودچون یكدفعه امیدمون راازدست دادیم.هنوزهیچ تصمیم نگرفتیم.اما داریم سعی میكنیم واقعیت راقبول كنیم وبراش راه چاره پیدا كنیم.دوست عزیزم دارم سعی میكنم به تك تك جملاتت عمل كنم،یكم سخته به افكارمنفی فكرنكردن،چون اصلا به پیداكردن كارخوشبین نیستم،واقعا دانشگاه مزخرفیه بااونهمه تعریف وتبلیغ كه ما ال هستیم وبل اما درعمل ولت میكنه به امان خدا وفقط نگران پرداخت اقساط شهریه هست.بهرحال چه بخواهیم چه نخواهیم مجبوریم همین چندوقت یك تصمیم بگیریم.اووووف چقدرسخته بی امیدی.ممنونم شلاله جان بابت كامنت زیباومفیدت
فرمولساز
یکشنبه 2 آذر 1393 22:52
هرکار بزرگی اولش سخته و باید از جایی که هیچ راهی نیست برای خودت راهی بسازی بعدش که کارها روی روال افتاد دیگه از سختی گذشتی و میافتی توی سرپایینی. بنظر من برگشتن همیشه هست پس خودتو نباز و سعی کن بگردی تا راهی پیدا کنی که از این بحران بگذرید. مطمئنم اگه کمی آرامش پیدا کنی راهکارها پیداشون میشه. تصمیم درست بنظرم تصمیمی است که هم عقل و هم دل آدم تاییدش کنند
پاسخ اسمان پندار : فرمولی این جملاتت خیلی ارامش بخشه.میخوام روی كاغذبنویسم وبزنم جایی جلوچشمم چون شدیدابهشون احتیاج دارم.نمیدونم چرا یكدفعه انقدرترسیدم وبشدت احساس ناامیدی وشكست میكنم.احتمالا خستگی سالها تلاش اثربدی روم گذوشته كه با این معزل اینطوردرهم شكستم.كلا احساس میكنم ازلحاظ روحی اون مقاومت وسرسختی راازدست دادم.امیدوارم تا چندروزدیگه ارومتربشم ،یكی دوتا تنش كوچیك قبل اخرترم دارم وبعددرگیرامتحانات میشم.وامتحانات كمك میكنه فكرم مشغول بشه.نمیدونم بعدش چی میشه اما امیدوارم این روزها زودترتموم بشه......راستی هیچوقت تعریف درستی ازتصمیم درست نداشتم وهمیشه فكرمیكردم فرمول بزرگی داره اما فرمولی عزیزم براش یك فرمول زیبا تعریف كرد.مهساجان ممنونم بابت تموم كمكها وهمفكریهات
کامشین
یکشنبه 2 آذر 1393 20:32
دختر خوب از فکرت بیرون نمی ام....نگرانم کردی
لطفا هر تصمیمی که می گیری قبل از هر چیز سلامت فکری خودت و همسرت را در صدرش بگذار. کاش حوصله داشتی که قد دو ساعت باهات حرف بزنم...
خونسردی و آرامشت را حفظ کن و اگر برات موثره توکل به خدا کن که هر چی پیش بیاد برات خیر باشه.
تمام پوست لب پائینم را از فرط نگرانی کندم! خودخواهانه فکر می کنم تنها کسی باشم که کاملا درکت می کنم!
پاسخ اسمان پندار : عزیزم كامشین جان،كامنت قبلیت راا كامل وازته دل خوندم.میبخشید كه باعث ناراحتیت شدم .نمیدونم چرا انقدرخودم راباختم.نمیدونم چرا یكهواینهمه كم اوردم،انگارخستگی قبلی بااین فشارروهم اومده ویكدفعه منرا بهم ریخته،خوشبختانه راستین ارومه وداره فكر میكنه تا بهترین راه ممكن راپیدا كنیم . میام وبلاگت وشماره تماسم را میذارم اما حقیقتش الان اونقدربهم ریختم كه فقط .......یك چندروز دیگه كه ارومترشدم واگه وقت داشتی خوشحال میشم باهم حرف بزنیم
شلاله
یکشنبه 2 آذر 1393 19:13
اگه بدونی چقدر نگرانت بود آسمان الان که کامنتها رو خوندم یه دنیا خوشحال شدم یادته یه بار بهت گفته بودم امیدوارم یه کسایی رو خدا در مسیر زندگیت قرار بده که که بهتون کمک فکری درست و حسابی بکنن
کامنت علی آقا رو خوندم که اینطوی کاربردی کمکتون کردن خیلی خوشحال شدم دستشون درد نکنه و همین طور فرمولساز عزیز هم خیلی خوب گفتن و منم کاملا موافقم که برگشت آخرین گزینه باشه براتون
منکه کمکی نتونستم بکنم ولی بازم ازت خواهش میکنم خودتون رو نبازین تا جایی که میشه و میتونی تنها مرگ هست که راه چاره ای نداره
همین
شلاله
پاسخ اسمان پندار : شلاله جونم،عزیزم توچقدرمهربونی، من خیلی خوش شانسم وخوشحالم كه دوستهای به این خوبی دارم ، اینجا دوستهام واقعی هستن، كسانی كه میتونم راحت باهاشون حرف بزنم ودردودل كنم ومشكلاتم راباهاشون درمیون بذارم ،دوستهایی كه دلسوزن بامحبتن وهركاری ازدستشون براومده برام كردن.همینجا میگم ازتك تكتون ممنونمشلاله جونم ،دوست خوبم ازتوهم بخاطر اینكه با منی وهمدردم هستی واقعا ممنونم.اینروزها خیلی ازلحاظ روحی داغونم وگریه هام تمومی نداره.بودنت وكامنتهات واینكه میدونی میتونی باكسی صحبت كنی وازاحساساتت بگی خیلی كمك كننده هست
kamshin
یکشنبه 2 آذر 1393 18:10
آسمونی جون اون نظر بی اسم مال منه! این هم بقیه اش
از قضاوت هیچ کس هم نترس. من هفته اولی که وارد دانشگاه شدم با وجود تامین مالی نسبی تا مرز فروپاشی عصبی رفتم و نیمه مرده برگشتم. هنوز هم اگر شرایط یک ریزه بهم بخوره همه چی را ول می کنم و برمی گردم. مهم خودت هستی و راستین. انشالله تصمیم درست می گیری. راجع به کانادا هم روشن تر و بهتر فکر کن. یادت باشه مهاجرت امری شخصی است و تعریف ها و توصیف های بقیه فقط در مورد خودشون صادقه. ما عمیقا در مسئله مهاجرت مشکل فرهنگی داریم.
پاسخ اسمان پندار : كامشین عزیزم من قبلا فكرمیكردم كارگرفتن تو دانشگاه راحت هست ورودرامدش حساب میكردم درموردكار جنرال هم خوشبینانه فكرمیكردیم راحت گیر میادامامتاسفانه تودانشگاه ما فوق العاده به تعدادكم دستیاری موجوده وخیلی رقابتی.مثلا كل دانشگاه باحدود ده دپارتمان فقط ١٦-٢٠ مورد دستیاری برای ترم بعد هست كه هندیها هم شدیدا دنبالشن................خلاصه هنوز نتونستیم تصمیم بگیریم.كامشین جان درمورد صفراقتصادی وصفرهویتی منظورت راخوب میفهمم.متاسفانه ترس ازصفراقتصادی انقدربزرگه كه صفرهویتی رابرامون خیلی كمرنگ كرده.ببین كامشین جان سوالی برام پیش اومده ،من اگه برگردم ایران میدونم درظرف ٧-٨ سال بازمیتونم به داشته های قبل ازامدنم برسم.اما درمورد اینجا اصلا اصلا مطمئن نیستم ونمیدونم،طبق چیزهایی كه اینطرف اونطرف خوندم میدونم ترم چهارم مسترمیتونیم برا اپی تی درخواست بدیم وواردبازاركاربشیم.حداقل حقوق داروسازصنعتی را هم ازتو لیستها میشه دید،اما مااحتیاج به این داریم كه بدونیم چقدرعملی هست،یعنی شدنیه؟اسون یا سخت؟باچه درصدی؟واینكه ایا بعد ازچندسال میتونم حداقل مساوی ایران داشته بسازم یا نمیشه؟دونستن این مطلب كمك میكنه كه اگه قرارباشه قماركنیم سرهست ونیستمون راحتترجلوبریم........ودقیقابااین نظرت كه موافقم كه مهاجرت برای هركس میتونه متفاوت باشه،نگاهها فرق میكنه ومهمتربایددیدچی ازدست میدی وچی میگیریم.دركل اگه شرایط مالی نبود اینجا را به ایران ترجیح میدادیم،اما متاسفانه هست ،فقط امیدوارم شكستمون نده كه شدیدا میشكنم
یکشنبه 2 آذر 1393 18:09
آسمونی جون
می دونم در شرایطی هستی که نظر منفی شنیدن برات سخته. بنابراین بگذار فقط جنبه های مثبت کارت را ببینیم.
موردی که از مرخصی تحصیلی گفته بودی از همه موارد منطقی تر به نظر میاد. من از جزئیات برنامه دانشگاهتون خبر ندارم اما دستیار شدن در دانشگاه های کانادا از اول در برنامه دانشجو ها هست که یک حداقلی را برای دانشجو فراهم میکنه. تعجب می کنم که چرا این مورد در برنامه شما نیست. به خاطر همین واقعا سخته و نمی شه بدون اون ادامه داد. برنامه من هم برای دستیاری ترم بعد معلوم نیست و دقیقا درکت می کنم. اما اگر می خواهی برگردی و برای دکترای کانادا اقدام کنی، باید سه برابر اینکه برای امریکا تحقیق کردی وقت بگذاری. اگر تصمیمت این شد بهم بگو. اما قبل از هر کاری یک حساب بنیادی با خودت بکن. خودت به این نتیجه رسیده ای که زندگی در ایران با همه بدی هاش یک سری مزایا داره. اگر برگردی فقط ضرر مالی کرده ای ولی یک عالم تجربه به دست آورده ای. اگر بمونی باید دقیقا از صفر شروع کنی. نه فقط صفر مالی، بلکه صفر هویتی. همه دردسرهای ما هم صفر هویتی است. ببین اگر با این عدد و این هویت کنار میائی بمون. رک بهت بگم. کسی تو آمریکا از گرسنگی در نمی مونه. مشکل ابراز هویته. هویت از مستاجر بودن شروع می شه و اوجش برای یک مهاجر مستاجر و شاغل بودنه. فکر نکن کانادا هم بهتر از اینه. تو کانادا فقط وقتی صفر صفر شدی به شرط مهاجر بودن و پی آر داشتن بهت حداقل زندگی می دهند که شرایط گرفتنش داستانی داره برای خودش. یک بار یک مستند دیدم از کسانی که صفر اقنصادی بودند و واقعیت کانادائی صفر شدن را لمس کرده بودند. هیج کدوم خوب نیست. می دونی تقصیر هیچ کدوم ما نیست که مجبوریم برای رسیدن به هویت های تازه اینقدر سختی بکشیم. بنابراین نه خودت را سرزنش کن نه راستین را. با شجاعت تصمیمت را بگیر و حتی اگر برگشتی با لبخند و خوشحالی برگرد.
فرمولساز
یکشنبه 2 آذر 1393 12:48
سلام دوست خوبم. خیلی ناراحت شدم که شنیدم اینهمه به سختی برخوردید. راستش به نظر من این هزینه های اضافی کاملا قابل پیش بینی بود و اگه قبلا از بچه هایی که رفتند یا در فروم اپلای ابرود میپرسیدید اطلاعات دقیقتری بدست میاوردی. مثلا به ما گفته بودند هزینه اجاره خونه مونترال 500 دلاره ولی بچه هایی که رفته بودند گفتند زیر 700 حساب نکنید! همینطور در مورد مخارج به اصطلاح برج و غیره میشه یک تصوری داشت. دولت کبک مثلا میگفت پول سه ماهتان را بیاورید که میشد 3000 دلار برای فرد مجرد ولی خواهر من 8000 تا برد و وقتی مستقر شد گفت 5 ماه دوام میاره و سریع رفت سر کار جنرال! بنظر من برگشتن آخرین راهتونه و هر وقت پولتون ته کشید اونوقت یه بلیط بگیرید و برگردید ولی الان باید دید چکار میشه کرد. بنظرم باید سعی کنید مستر را همانجا تمام کنید و بعدش اگه شد برای کانادا اقدام کنید. دانشگاه ها معمولا وام می دهند از تمام امکاناتتون استفاده کنید کار جنرال هم درامد بدی نداره امتحان کنید.
پاسخ اسمان پندار : سلام فرمولی جان ممنون كه اومدی.فرمولی پس بنظرت به برگشتن بعنوان اخرین راه حل فكر كنیم ،وبنظرت بهتره مسترراتموم كنم.راستش من كه خودم دیگه اصلا به تصمیم گیریهام اعتمادندارم،بنظرم خیلی كور تصمیم گیری میكنم وتاحدزیادی احساسی، البته راستین هیچوقت نه مستقیم دربرابر تصمیمهام نمیگه اما میگه بهتره بیشترفكر كنیم.درموردامریكا هم همینطوربود اما من به ته ظرفیت روحیم رسیده بودم.الان اونهم همین نظررا داره ومیگه سعی كنیم بمونیم.قراره تو این هفته من برم دانشگاه وببینم وامی به دانشجو اینترنشنال میدن یانه.درمورد حذف شهریه كه جوابشون یك نه بود.درموردكارجنرال هم شایدیكی دوهفته اول نظرمون منفی بود اما سریع به این نتیجه رسیدیم كه چاره ای نیست،وخیلی دنبالشیم اما متاسفانه هنوز جایی كه نقدپول بده پیدا نكردیم.كلا فرمولی خیلی ترسیدیم.وسط راهیم وبرگردیم هیچی مثل اول نیست ومسیرمون روبه جلوهم كه اینطوره............نظرت خیلی خیلی كمك میكنه كه ترسهامون را جمع وجوركنیم ومحكمترجلو بریم
نظرات پس از تایید نشان داده خواهند شد.
شبکه اجتماعی فارسی کلوب | Buy Website Traffic | Buy Targeted Website Traffic