بعدازامتحان
چطوره که یکم روزانه نویسی کنم. تقریبا یکهفته ای هست که امتحانها تموم شده. فکر میکنم هرسه را پاس کنم. البته احتمالا دوتاش را بانمره بالای 80 اما درمورد درس اینداستریال مطمئن نیستم. نه اینکه براش کم کاری کرده باشم، نه، با روش غافلگیری و سیستم نمره دهی استاد که تنها به جواب نهایی صحیح فرمولها نمره میده نتونستم خوب رابطه برقرار کنم. یعنی بهیچ عنوان خود فرمول و راه حل نمره نداره. بهرحال نتایج این هفته اعلام میشه و اگرچه نسبت به بچه های شریفی وامیرکبیری و تهران و غیره و غیره سطح نمراتم بالا نیست و متوسطه. اما هدف من فعلا نمره نیست و راضیم .بااینحال تو یک قسمتی از وجودم همیشه احترام خاصی برای علم و موفقیتهای علمی قائل هستم. شاید هم یکروزی وقتی کمی اسودگی خاطر پیدا کنم شروع به بالا رفتن از نردبان علمی هم بکنم.....اهان بحث به اینجا رسید یک نکته هم این وسط بگم. همینطور که بارها گفتم رشته من اینداستریال فارماسی هست که اسم علمیش فارماسیوتیکس میشه. رشته ای که در مورد روشهای ساخت و فرمولاسیون داروها صحبت میکنه. البته شامل خیلی از شاخه های درسی دیگه هم میتونه باشه اما اصلش مبحث drug delivery هست. مثلا داروهای اسمزی ویا روکش قرصها و حلالیتهاشون و از این قر و اطوارها. رشته بدی نیست. یعنی اینطور بگم بهش بیعلاقه نیستم اما بشدت صنعتی هست. یکمدت کوتاهه دارم به تغییر رشته فکر میکنم. خوب تحقیق مفصلی نکردم و تصمیم جدی هم نگرفتم. حالا رشته چی؟ فارماکولوژی. یکجورهایی رشته کاملا ازمایشگاهی. بایکی از استادهاش صحبت کردم اجازه داد دوجلسه ای برم ازمایشگاهش. فقط دوجلسه که دستم بیاد چطوریه و ایا علاقه واقعی دارم یا نه. ازم پرسید چرا امتحانهای داروسازی را نمیگذرونی و بعنوان داروساز کار نمیکنی....خوب واقعیت اینه که کار کردن بعنوان یک داروساز که عالیه و صددرصد روزی امتحانهاش را هم میدم. اما تو این مورد که پرس و جو کردم امتحانهاش یک پروسه دوسه ساله هست و من دانشجو فقط پنج ماه اجازه جدا بودن از محیط درس ودانشگاه را دارم و خود بخود نمیشه.....خوب حالا برگردیم سر تحقیقات نصفه و نیمه تغییر رشته. تا اونجایی که من تو یکی دو سایت دیدم فرصتهای شغلی برای رشته فارماسیوتیکس و دنبالش بیوتکنولوژی خوبه. اما فارماکولوژی موقعیت شغلی کمتری داره. اما از اونطرف هم من به کارهای ازمایشگاهی و فیزیولوژی و بیولوژی علاقمندم. چقدر لوژی شد خخخخ به زبون ساده تر ازمایش کردن داروها رو موشهای زبون بسته برای توسعه علم دارویی .خوب فکر کنم این ترم هم همین رشته خودم را بخونم تا ببینم نتیجه تافل و زبان چی میشه و بعد برای ترم پاییز دیگه برنامه ریزی میکنم.حرف زبان شد. بگم خیلی کوچیک استارت زبان تافل را هم زدم. بایدجدی تر روش کارکنم. باید، نسبت به ایران فرصت کمی برای اماده سازی خودم دارم. اما احساس میکنم بااینکه خیلی از کلمات اکادمیک یادم رفته کلا سرعتم و درک مطلبم بیشتر شده. امیدوارم تو این فرصت کم به سطح قابل قبولی برسه.....واز همه مهمتر بحث پیدا کردن کار تو دانشگاه هست. چند جایی رزومه دادم. رزومم را هم خیلی خوب نوشتم. تو این مدت دپارتمانها و دفترهای مختلفی تو دانشگاه سرزدم.خوب به جز سه جا همه گفتن یا احتیاج نداریم.ظرفیت پره یا از دانشجوهای خودمون میگیریم خود دانشکده داروسازی هم قربونش برم دیگه فوق فوله.این سه جاهم گفتن باهات تماس میگیریم اما هنوز هیچ کدوم دعوت به مصاحبه نکردن. بااینحال مرتب پیگیری میکنم تا موفق بشم یکیش را به نتیجه برسونم البته همچنان به دفترهای دیگه هم سر میزنم.....لطفا لطفا یک کدوم زنگ بزنید برای مصاحبه و از من خوشتون بیاد..........خوب بریم سراغ شما دوستان.بلطف شما دوستان ما با بچه های ایرانی اینجا هم اشنا شدیم و اولین ملاقات این گروه هم هفته پیش وسط امتحانهای من بود که راستین رفت و حسابی با همشون دوست شده.و این شنبه هم جشن شب یلدا خونه یکی از بچه ها دعوتیم.هوورررااا مهمونی. من که دلم لک زده برای معاشرت وجمع دوستانه.البته قبلا هم اون اوایل گفتم اصلا ادم موفقی تو پیدا کردن دوست نیستم.یعنی نمیدونم شاید اولش خیلی اجتماعی بنظر برسم اما تو روابط دوبه دو بشدت ناشی هستم و اخرش هم گند میزنم.....جالبه این جمع که اعضای فیس هستن تو این مدت نه قراری داشتن نه دورهمی.حالا در عرض یکهفته گروه وایبری خودشون را درست کردن و کلی باهم دوست شدن و ترتیب مهمونی و برنامه های مختلف را میدن.(یک پز کوچیک بدم؟)خوب راستین هم تو این مساله نقش کوچیکی داشته :) .......بازم حرف دارم.اقا یا بهتره بگم خانم ،ما این رنگ موهامون را خیلی دوست داریم .بعد من قبل از اومدن به اینجا محض رضای خدا یکبار هم موهام را رنگ نکرده بودم.حالا مسایل دیگر بماند.حالا اینجا بشدت با این رنگ کردن که صد البته مساله خیلی مهمی برای ما خانمها است مشکل پیدا کردم.میگردم مسی ترین رنگ بازار را انتخاب میکنم بعد یک قهوه ای سوخته تحویلم میدهد.شانس اوردم که فقط ریشه موهام را رنگ کردم وفعلا اصل رنگ مو تا حدی پابرجاست:))....................بازم حرف بزنم؟؟؟؟؟؟خوب من که نه نشنیدم پس ادامه میدم.....خوب همینطور که میدونید من الان در تعطیلات بسر می برم.بعد فکر نکنید ملت کارمند اینجا هم یکماه تعطیل هستن یا مثل ماحداقل 10-13 روز.تا اونجایی که باخبر شدم تعطیلات اینها درحد دوسه روز بیشتر نیست.کمی هم بستگی به شرکت داره که این تعطیلات نهایتا تا یکهفته کش پیدا میکنه. میدونم ما هم تو ایران همه 13 روز را تعطیل رسمی نیستیم اما دیگه خودمون هم بهتر میدونیم چقدر کار تو این روزها تق و لقه وهرکی مرخصی بخواهد فوقش ازش میپرسن هفته اول یا دوم و بعد هم مرخصی در دست راهی شمال هست.میشه بقیش را بعدا بگم؟؟؟؟
بهتری الان ؟
درسته که کامنت ها روبستی و این یعنی اینکه میخوای تو خلوت خودت باشی ولی فقط خواستم بگم بابت همه چیزایی که نوشتی بهت حق میدم.
همین