چی میشه
باز هم ناراحتم و دیواری کوتاهتر از اینجا برای نوشتن پیدا نکردم. برای همین ازخواننده های عزیزی که به امید خوندن یک وبلاگ شاد و مفرح به اینجا سر میزنن خواهشمندم جای دیگه ای را امتحان کنید.
بازهم دلم بدجور گرفته. یک نگاه به چندماه گذشته میکنم تا ببینم چه کردیم و چه نکردیم. قدمهای مثبتی داشتیم مثل خونه پیدا کردن واجاره کردن. حساب بانکی باز کردن .از پس دانشگاه و درس و امتحان براومدن .تجربه زندگی خارج از کشور داشتن.دوست پیدا کردن(بکمک دوست عزیزم ریحانه ). تجربه سفرداخلی داشتن. بیمه ارزون.کلاس زبان برای راستین اما هنوز قدمها ونکات منفی مهمی هم هست که هیچ تکونی نخورده.نکات خیلی مهمی که سرنوشت و اینده ما را میسازه . مثل کار تو دانشگاه پیدا کردن. پیدا کردن کارجنرال برای راستین. تبدیل ویزای اف 2 راستین به ویزای کار. پذیرش برای پی اچ دی سال آینده تو دانشگاه خودم. خلاصه هرچیزی که به پول و درامد ربط پیدا میکنه بدجورثابت مونده و جلو نرفته. تو این چندوقته جواب منفی برای کارشنیدم. جواب منفی برای اپلای تو پی اچ دی برای دانشگاه خودم شنیدم (گفتن چون با مستر شروع کردی حتما باید تمومش کنی! در عوض دوره ی پی اچ دی بجای 5 سال برای من 3 ساله محاسبه میشه) و بارها جواب منفی برای کارراستین.
خلاصه اینده نامعلوم ترس ووحشت عمیقی داره. چون موضوع هرروزه ماهست حتی جدیدا وحشت میکنم بخواهم راجع بهش باهم حرف بزنیم. عین دو کودک ترسیده فقط به اغوش هم پناه میبریم .دیدن ناامیدی همدیگه هم سخته.
جدی قراره چه اتفاقی بیافته. ای کاش میشد دستی نامریی همه چیز را اماده کنه اما همچین چیزی وجود نداره . وسط راه با مسیر خراب شده پشت سر و مسیر روبرویی که پرازچاههای عمیقه. چی میشه. چطور سر سلامت میگذرونیم.
دلم را که خون کردی! می دونم که دوتائی پشت و پناه هم هستید. کی می تونه تو امتحان کارشناسی ارشد نمره آ بگیره؟ تو قوی هستی.
همیشه بهت گفته ام که پل های پشت سرت را خراب نکن. تجاربت گرانبها هستند، مواظب باشه بیش تر از میزان لازم براشون هزینه نکنی.
مواظب خودت باش.
(قبلش از ته دلم آرزو میکنم همه اون چاههای عمیق به گلستان تبدیل بشه برات)
چون خودمم الان تو یه مسیری هستم که پر از چاههای عمیقه یه آینده نامعلوم دارم!
خیلی خیلی نامعلوم تر از تو و راستین
دل منم بدجور گرفته.