امروز:

حس و حال

» نوع مطلب : من و خودم ،روزهای رویایی پیش از رفتن ،

سلام به همگی. خیلی خیلی ممنون بابت کامنت و تبریک تولد.  خیلی خیلی خوشحالم کردید. بچه ها ببخشید بدلیل حفظ ایمنی اول یک پست بگذارم اگه سر و کله کسی پیدا نشد کامنتها را هم جواب میدم دوستهای خوبم.

خوب تو این مدت کار خاصی نکردم. چندروزی هست که راستین پیشمه و هفته دیگه من میرم تهران و بعد برگردم یک سر و سامونی به برنامه هام بدم که خیلی خیلی سریع این زمان میگذره و من هنوز تشنه ایران و اسودگی خاطر اینجا هستم. میدونم که خیلیها اینجا را میخونن تا در مورد مهاجرت و اخر و عاقبتش بیشتر بدونن. شاید بهتره امروز هم کمی در مورد حس و حالم بعد از برگشت حرف بزنم. میدونید دوستان بعضیهاتون که از اول با من هستید از اشتیاق تندو تیز من برای رفتن باخبرید. اگه هم جدیدا با من اشنا شدید. بد نیست یکی دو پست قدیمی بخونید تا دستتون بیاد با چه ممل امریکایی طرفید. البته من خودم این فیلم را ندیدم. اما خب فکر کنم اصطلاحش خیلی در مورد من صدق کنه. میدونید من اگه نمیرفتم قطعا از خودخوری مریض می شدم. پس رفتن برای من لازم وواجب بود. اما میمونه نظر راستین که دوست داشت بره اما نه بحدو اندازه من وفکر کنم اشتیاقش به خیلی از شماها که دوست دارید برید شباهت داشته باشه. میدونید راستین فکر میکنه کلا بهتر بود تو این سن و بخصوص بدون فاند نمیرفتیم .اما حالا دیگه راه برگشت نداریم . درواقع اگه برگردیم ضررش خیلی بیشتر از موندن تو امریکا و جلو رفتن هست و امیدواره که با جلو رفتن  تو مسیری که شروع کردیم بتونیم ضرر و پس رفتمون را جبران کنیم. اینطور بگم که ضرر مالی یک بخش از کل ضرر حساب میشه و همین که ما نه کارو شغل و ثبات و امنیت داریم ، این هم بخشی از ضرری هست که ما باید جبران کنیم. بقولی سنگی تو چاه انداخیتیم که حالا حالا باید برای بیرون اوردنش صبر کنیم و زحمت بکشیم. در کل دوستهای خوبم بغیر از بچه هایی که لاتاری قبول میشن یا سزمایه گذاری میرن برای بقیه رفتن بالای سن 30-32 را توصیه نمیکنم . البته باز هم بشرایط مالی بستگی داره. ماشاله پول همه جا حرف اول را میزنه.  و اما میمونه حس و حال الانم. قبل از اومدن با اون وضعیت که ما زدیم بیرون و میخواستیم زودتر از اون خونه و حشرانش فرار کنیم فکر میکردم خیلی خیلی برام سخت باشه برگشت به امریکا . میدونید ما اینجا یعنی تو ایران اونقدر شرایط خونه هامون برامون عادی شده که تا وقتی خارج از ایران زندگی نکنیم نمیفهمیم خونه هامون چقدر در برابر خانه های خارج مدرن و زیبا هستند. الان که اینجام و از اسایش خونه های ایرانی نهایت لذت را دارم میبرم. از خنکی کولرها. سرویسهای دستشویی مدرن و صد البته اب :))) خونه های بزرگ و پر ازوسیله زندگی. کابینتهای مرتب. اسانسورهای زیبا.اصلا خونه به کنار باور کنید حتی زیباسازی  شهرهامون هم خیلی بهتر از اونهاست. کتمان نمیکنم که مسایل مهمی مثل ترافیک و الودگی هوا باقی مونده اما درعوض زیباسازیها . پارک سازیها . گلکاریها چیزهایی هست که اونجا در این حد و ابعاد وجود ندارد. مثلا تو شهر های ما فضاهای سبز کوچیک زیادی وجود دارد که تا حد امکان اسباب بازیهای خوب و زیبایی هم برای بچه ها هست. جدا از این مساله . وسایل بدنسازی زیادی هم شهرداری ها تو پارکها قرار دادند. اما حداقل تو نیویورک خبری از این پارکهای کوچیک نیست. سه چهارتا پارک بینهایت بزرگ و جود دارد که باور کنید من تاحالا تو هیچ کدوم تاب وسرسره و وسایل بازی ندیدم. برادرم هم که مرکز مونترال زندگی میکنه میگه پارکها خیلی از اونها دور هستند و وسایل بازیشون کهنه و قدیمی و اکثرا چوبی هستند وقبل از رفتن فکر میکرده اونحا وسایل بازی بچه ها خیلی مدرنه درصورتی که نیست و ایران خیلی بهتره. (معلومه تو این مدت خیلی بچه برادرم را پارک بردم نه:؟))))) چی میخواستم بگم به کجا رسیدم. خلاصه میخوام بگم درنهایت لذت از اسایش ایران حکم مسافری را دارم که کار نیمه تمامی داره. سفری که میدونی برگشت داره و هرچندتموم تابستون اینجا هستم اما میدونم یکروزی باید ساکها را جمع کنیم و برگردیم. خلاصه حس و حالم حس و حال مسافری هست که هر چند توخونه هست اما میدونه سفر پرماجرایی پیش رو داره. به امید اینکه روز بتونم اونسز دنیا جایی برای زندگی داشته باشم که حس واقعی خونه را برام داشته باشه.خونه نه بمعنی یک چهاردیواری صرف هست بلکه غیر ازاون منظورم ارامش و امنیته


نوشته شده در : دوشنبه 18 خرداد 1394  توسط : اسمان پندار.    نظرات() .

فندقی
جمعه 22 خرداد 1394 23:50
خوب اگع مشکل گرین کارت هم نداشتید چی؟
اگه گرین کارت و زندگی مرفه همراه با کار داشتی باز ترجیح میدادی تا آخر عمر آمریکاباشی؟؟؟
پاسخ اسمان پندار : راستش را بخواهی فندقی جون نمیدونم، در واقع باید جوابم بله باشه اما بعد از بیست روز زندگی تو خونه مامان و لمس ارامش و اسایش دوباره اصلا دلم نمیخواد برگردیم، شاید هم یك علتش این باشه كه من الان سر كار نیستم و شاید هم یكعلتش این باشه ما هنوز طعم هیچ رفاهی را اون طرف اب نچشیدیم، میدونی فندقی جون پیچیدست، خیلی از بچه های اونطرف را میشناسم كه وقتی میان ایران دوست دارن زود برگردن امریكااما تعداد كمی را هم میشناسم كه بعد ازچندماه در مقابل اینهمه سختی كم اوردن و برگشتن ایران ، یا خودمون كه با عذاب الیم مجبوریم برگردیم ، امیدوارم جواب سوالت را داده باشم عزیزم
رها زندگی من
جمعه 22 خرداد 1394 11:37
تولدت مبارك با تاخیر اسمان عزیزم.روزهای خوبی رو بگذرونی..
پاسخ اسمان پندار : مرسی رها جووونم، لطف كردی عزیزم
فندوقی
پنجشنبه 21 خرداد 1394 10:45
یه سوال برام پیش اومد اونم یهویی
میگ اگه تو یه شرایط مساوی ایران و امریکا پول و کار با حقوق یکسان در هر دو کشور داشتید. کدوم کشور انتخاب می کردید؟و علت انتخاب تون چی بود.
پاسخ اسمان پندار : فندوقی جون دوروزه دارم به سوالت فكر میكنم، شاید اصلا جواب سوالت را بصورت یك پست كنم، اما بصورت خلاصه بگم بستگی داره، با این شرایط :ایران ،چون اینجا احساس راحتی بیشتری میكنم ، اما اگه گرین كارت داشتم :امریكا، البته شرایط مسافرت و اقامت خانواده هامون را هم پیگیری میكردم و هریكی دوسال یك سفر به ایران میكردم، علت بازهم راحتی:)
نظرات پس از تایید نشان داده خواهند شد.
شبکه اجتماعی فارسی کلوب | Buy Website Traffic | Buy Targeted Website Traffic