زرنگی
سلام بچه ها و شب همگان بخیر. ساعت 10:30 شبه اما من گیج خواب و خسته در خدمت شما هستم. اول براتون بگم که یک اتاق دیدیم از یک خونه دوخوابه و فردا صبح قراره راستین بره قرارداد ببنده. اون یکی اتاق هم یک زوج مجارستانی هستند. راستش من 6 سال خوابگاه بودم اما فکر میکنم تجربه این سری کاملا متفاوت باشه. خصوصا که راستین اصلا تجربه هم خونه ای شدن با کسی را نداره. بهرحال تجربه است دیگه. فقط امیدوارم بخوبی بگذره. امروز با دوتا دوست جدید قرار داشتم یکیشون درسش تموم شده دوره اپی تی یکسال و نیمه را هم گذرونده و چون نتونسته تو دوره اپی تی اچ وان یا همون ویزای کار بگیره مجبوره امریکا را ترک کنه. حقیقتش وحشتناکه. وحشتناکترین اتفاقی که میتونه برای یک دانشجو بیافته خوشبختانه این دوست جدید شهروند کانادا هست و یک جورهایی ته دلش محکمه و خیلی ناراحت نیست. هفته دیگه هم داره برمیگرده ایران. از طریق ایشون با دوستش اشنا شدم که داروسازه و این ترم اومده امریکا و غیر از دوست مشترکمون کس دیگه ای را نمیشناسه . یکجورهایی قراره من ایشون را با جامعه ایرانیها اشنا کنم. دختر خیلی خوبی هست اما چیزی که برای من جالب بود زرنگی خوب ایشون بود. از این لحاظ میگم خوب که میتونه الگوی خیلی خوبی برای من باشه. این خانم تو زمانی هم که ایران بوده از لحاظ کاری موفق بوده. البته فیلد کاریش با من فرق میکنه. من رفتم سمت داروخانه و این دوست رفته سمت شرکت. اینجا هم داره میخواد مستر بخونه ویک فاند خوب داره.حتما میدونید که فاند گرفتن تو دوره مستری یکی از شاهکارهای پذیرش هست جالبه میگفت ta شده برای درسهای انا *تومی و با*فت شناسی.براتون بگم ما تو دوره تحصیل هیچ درسی برای بافت شناسی نخوندیم. واحد اناتومی هم داشتیم که همون سال اول میخونیم و تا پایان دوره تحصیل 6 ساله هیچ اثری ازش نمیمونه. حالا فکر کنید این دختر چقدر زرنگ و شجاعه که حتی خم به ابرو نیاورده و قبول کرده و داره جلو میره . واقعا مرحبا داره. یک جورهایی احساس میکنم من و راستین جز دست و پاچلفتی ترین گروه بچه های دانشجو هستیم. جدا که شاهکار کردیم با این پروسه پذیرش گرفتنمون. اخرش هم میترسم کار پیدا نکنیم و دست از پا درازتر برگردیم. نمیدونم شما چطور فکر میکنید. بنظر شما بعضی ادمها که زرنگن و میتونن تو مسیرهای درست پیش برن یک استعداد ذاتی زرنگی دارن یا اینکه این زرنگ شدن اکتسابی هست؟ میدونید من فکر میکنم یک بخش بزرگ این زرنگی ذاتی هست. درست مثل وقتی که میگوییم طرف شم اقتصادی داره. احساس میکنم این هم یک شم هست که ما نداریم. چه میدونم والا. نظر شما چیه؟
یک هوار درس برای خوندن دارم. و فردا هم بچه ها پارتی دارن و امشب هم به دکوراسیون خونه اشون گذشت.
من هم برم که الان وب لو میره
فکر کنم این زرنگی و خوش شانسی بعضیا، از بس که مهمه و باید کلی روش کار بشه و حتی از دوران بارداری یک جنین باید به آدمی آموزش داده بشه، که دیگه تقریبا یه ویژگی مادرزادی میشه و دیگه بعدا تغییر دادنش و بهوجود آوردنش تو بزرگسالی محال میشه. مثلا الان من و شما بخواییم از این به بعد زرنگ و خوش شانس و چه میدونم همه چیز دان بشیم مگه میشه؟ منم تو محیط کارم اسوه و نمونه یه آدم کله تو برف و از همه جا بی خبر و کسی که نخود زیر زبونش خیس نمیخوره و تا بهش بگن چه خبر باید باید باید همه اخبار رو بریزه بیرون، حتی اگه کسی علاقه ای به شنیدنش نداشته باشه هستم. نمیشه کاریش کرد. همینه که هست. اگرم آدم بخواد عوض بشه باید یه مربی تمام وقت بگیرین و باهاش تو تمام موقعیتها تصمیماتتون رو چک کنین. من که از اصلاح خودم ناامیدم.