امروز:

نیویورک نویسی

» نوع مطلب : نگاه اول ،زشت وزیبا ،

مری کریسمس. امسال واقعا کریسمس را حس کردم. یکجورهایی حال و هوای عید خودمون را داشت. جالبه هم خونه ایها برای شام کریسمس ماهی درست کردن و گفتند رسممونه.  من هم بهشون گفتم که ما هم برای شب عید سبزی پلو با ماهی داریمو باز هم شباهت فرهنگی. رابطه امون با هم خونه ایها خیلی خوب شده. چند روز پیش حتی اقای پسر اومد و گفت وقتی برید خیلی دلمون براتون تنگ میشه و اومدید برگردید پیش ما. شدید با همسر جور شده و دایم سربسر هم میذارن و میخندن.خیلی راستین را دوست داره. دیشب هم کلی کادوبازی کردیم. البته انگار تو فرهنگ امریکایی صبح کریسمس کادو رد و بدل میشه اما تو فرهنگ اروپایی همون شب کریسمس. ما هم همون دیشب کادو ها را باز کردیم و از کادوهامون خوششون اومد. برای من هم یک سری لوسیون بدن گرفته بودن که چون خودم جدیدا کلی لوسیون بدن ازحراجی ویکتوریا سیکرت خریده ام احتمالا تبدیل به سوغاتی بشه. هاهاها. خوب بزنیم بریم سراغ پستهای خاص. میدونید میخوام کمی براتون از نیویورک بگم. حالا بعد از گذشت بیشتر از یکسال بهتر میتونم راجع به اینجا نظر بدم. راستش خیلی نظراتم راجع به نیویورک تغییر نکرده. هنوز هم معتقدم متروهاش یکی از کثیف ترین متروهاست و متروی خودمون جلوش شاهه. درعوض متروی اینجا بشدت مفید و کارسازه و از این نظر ارجحیت داره  رفت و اومد با ماشین شخصی هم توی این ابر شهر با ترافیک سنگینش سخت و زمان بر هست. البته  من هنوز ترافیکهای تهران را اینجا تجربه نکردم وتاحالا ترافیکهای اینجابنظرم روان بوده. شاید هم بخاطر اینکه ماشین سواری ما تو ساعات کاری نبوده.و بیشتر روزهای تعطیل یا اخر شبها بوده . تاکسی هم اصلا نمی صرفه. هرچند تاکسی های زرد بمعنی همون تاکسی فقط تو منطقه منهتن هست و تو مناطق دیگه از اوبر و غیره استفاده میشه یکنوع تاکسی تلفنی که با برنامه هایی که رو گوشی نصب میشه ماشین را میگیریم. دیگه اینکه این شهر بشدت زنده هست و همیشه و هرلحظه برنامه یا کنسرت یا اتفاق هنری واحتماعی درحال رخ دادنه. تازه ما هنوز زندگی دیسکو و شبانه نیویورک را به اون معنی تجربه نکردیم. ساختار شهری و شهرسازیش هم که ادم را بیاد تهران میندازه. سبک پاساژها و مغازه ها. البته اینکه همه این ساختار سالها پیش ریخته شده جالبه. مثلا متروی نیویویرک 110 سال عمر داره و یا خیابونها و خانه ها خیلی قدیمی هستند. پایه ریزی خیلی خوب هست بااینحال  من معتقدم حداقل یک بازساری باید درون اپارتمانهاشون انجام بدن که ظاهرا امریکاییها به این موضوع اعتقاد ندارند.دیگه اینکه حتما شوخی تفاوت ادرسهای ایرانی و خارجی را شنیدید . این شوخی صحت داره. گاهی ادرس 3 کلمه بیشتر نیست و جالبه همین ادرس را بزنی تو گوگل مپ راحت و بی دردسر پیداش میکنی و راههای رسیدن به مقصد و زمانها هم مشخص میشه. مثلا 5 دقیقه پیاده روی تا مترو بعد خط اف را بگیر ایستگاه فلان پیاده شو و بهمین ترتیب. جالبه همه شهر به اینترنت وصل هست اگه اشتباه نکنم اصطلاح اینترنت اشیا را براش استفاده میکنن. مثلا میزنی اتوبوس فلان خط کی میرسه و دقیق بهت میگه کجاست و چنددقیقه دیگه تو ایستگاهت هست و یامیگه تاخیرش چقدر هست. حتی میشه اینکار را با بارکد انجام داد. خلاصه نیویورک یعنی شهری که همیشه جا و برنامه ای برای تفریح و خوش گذرونی هست اما بشرط داشتن زندگی در اپارتمانهای خیلی کوچیک و قدیمی و احتمالا بدون ماشین وبجاش استفاده از مترو. درعوض زندگی تو شهرهای دیگه خیلی بیشتر به اون سبک زندگی که ما تو فیلمها دیدیدم شباهت داره. میدونید چیه دوستان. اگه دوست دارید نیویورک را بهتر ببینید با دقت بیشتری خونه ها و خیابونها و سبک زندگی فیلمها وسریالهایی که تو نیویورک بازی شده را ببینید. دقیقا خودشه.خیلیها میگن کسانی که این سبک زندگی را تجربه کرده باشن دیگه نمیتونن ایالتهای دیگه زندگی کنند و زندگی تو ایالتهای دیگه براشون خسته کننده میشه. دیگه از چی بگم.اهان از ادمها و سیستمهای اداری. ادمها خوبن و بد نیستن. یادمه یکبار یک پست ازوبلاگ یک ایرانی در بوستون خوندم که میگفت خوبی و مودب بودن ادمهای غربی بخاطر وجود قانون و مجازاتهای سنگینی هست که برای خلافکارها تعیین کردن و درواقع اگه همین ادمها تو محیطی مثل ایران باشن همون اش میشن و همون کاسه. سیستم اداری هم دقیقا بنظر بخاطر همین علت هست. به مشتری و نظرش احترام میذارن و کاملا با سیستم از این اتاق به اون اتاق بدو و کاغذبازی ایرانی متفاوت هست  مثلا چندوقت پیش امازون یک برنامه را برای راستین فعال کرده بود. و حدود 90 دلار از حسابش کسر شده بود. از اونطرف چون حسابش به کمتر ازحداقل موجودی که باید تو حساب جاری باشه یعنی 100 دلار ،رسیده بود یک جریمه بانکی هم روش خورده بود. راستین که متوجه شد همون شبانه زنگ زد و گزارش داد که اره امازون بی اجازه فلان برنامه را فعال کرده. کارمند بانک هم وقتی شنید گفت درستش میکنه اما دوهفته ای زمان میبره جالبه بعد از ده روز همه حسابها برگشت سرجاش. حتی مالیاتی که کم شده بود. یعنی با یک تلفن همه چیز حل شد.البته من هنوز خرابکاری که پارسال بانک کرد را فراموش نکردم. یادتون میاد قضیه چک بی محل بنگاهی محل و گیجی بانک که نمیفهمید چی شده. اکی بیخیال. راستی امسال من صاحب سوشال سکیوریتی و کردیت کارت و راستین صاحب گواهینامه شد. سه کارت مهم و حیاتی برای زندگی در اینجا. خوب دیگه بسه دیگه. جاتون خالی امروز مهمونی بصرف دیزی دعوت داریم:) وراستی مهمونی دیشب خونه دوست امریکاییم هم خیلی خوب بود:)


نوشته شده در : جمعه 4 دی 1394  توسط : اسمان پندار.    نظرات() .

دوشنبه 7 دی 1394 02:26
تبریک برای گرفتن سوشال و کردیت کارت،میدونم که در آینده‌ای نه چندان دور از این مینویسی که کارت اقامت دائم رو گرفتی و امیدوارم هر چیز که بهترین هست برات رقم بخوره.شاد باشی‌ بانو.
پاسخ اسمان پندار : كامنتت اسم نداره و دارم به مغزم فشارمیارم كه بانوتكه كلام كدوم خواننده دوست داشتنیم بود؛) درهرحال مرسی عزیزم، امیدوارم واقعا همین اتفاق بیافته،خود همین كارتها جز لیست ارزوهای كوچیك پارسالم بود كه واقعی شد وحالا غیر اون سلامتی و خوشبختی كه همه میخوان ارزوهام گرین كارت وپول زیاد هست، امین برای ارزوی قشنگت
نظرات پس از تایید نشان داده خواهند شد.
شبکه اجتماعی فارسی کلوب | Buy Website Traffic | Buy Targeted Website Traffic