امروز:

هفته اخر سفر دوم به ایران

» نوع مطلب : روزهای دور همی (سفرهامون به ایران) ،کاروبار ،

یکشنبه عصر وقتی خریدار مطمئن گفت که قبل رفتنمون نمیتونه قرارداد ببنده کارهام را کردم و دوشنبه اومدم تهران. از سه شنبه هم بدون استرس شروع به جمع و جور و خرید و کمی کار اداری و دیدن دوست و اشنا کردیم. حالا امروز از لیزر که برگشتم میبینم اقای خریدار پیام داده من اگه امروز مکانی را اجاره کنم شما فردا میتونید برگردید شهرستان برای قرارداد ؟ پبغام دادم باشه حرفی نیست. بعد زنگ زدم باز میگه نه فردا نمیتونم قرارداد ببندم شما بیایید فرمها که مثلا چیزی مثل (مبایعه نامه خانه ) هست را امضا کنید بگذارید پیش خانواده بعد تا شما نیستید خانواده بجای شما قرارداد را ببندن. گفتم نه باشه برید فرمها را بگیرید بفرستید من امضا میکنم میگذارم پیش خانواده. میگه نه خود خانواده برن فرم بگیرن.گفتم نه اینطور که نمیشه هرموقع خواستید پدرم وکالت دارن میان پای قرارداد. بهرحال اگه بخواهید فردا و حداکثر شنبه صبح بتونم بیام شهرستان خود قرارداد را ببندم. باز میگه بگذارید من ببینم مکان را میتونم امروز عصر اجاره کنم و تا دوساعت دیگه خبرتون میکنم.یعنی این دکتر با این هم خدا خواستن و هم خرما خواستنش داره ما را میکشه. هم میخواد تا لحظه اخر قرارداد نبنده که خدای نکرده زودتر چک نده. هم میخواد ما را ازدست نده و یکجورهایی معامله کنه. البته بهش حق میدم این گپ دوماهه تا تیر هم زیاده اما ما که حرفی نداریم و همه جوره داریم همکاری میکنیم. حالا امشب با اینکه قرار بود مهمونی داشته باشیم اما نشستیم پای تلفن که ببینیم دکترجان تا یکی دوساعت دیگه چی قصد میکنن و اگه دلشون رضا داد ما همین شبانه برگردیم شهرستان و فردا اونجا باشیم و دوباره یا فردا یا جمعه برگردیم تهران. راستش حرفی از اینهمه رفت و اومد نیست یا اینکه تا همین الان هم دودله و دست و دلش نمیره زودتر چک بده. میترسم پامون برسه شهرستان بعد دوباره پشیمون بشه. ما هم چون تنها خریدار موجوده مجبوریم با هر ناز ایشون بسازیم.اینم از داستان ما تا امروز و یا شنبه. شنبه شب هم پرواز و مدتی دور شدن از مشکلات اینجا و البته عوض شدن پرده  و شکل و شمایل زندگی و سر و کله زدن با مشکلات اونجا. راستی اتاق هم فعلا اتاق یکی از همکلاسیهام (ویتنامی)  را اجاره کردم که کار پیدا کرده و داره میره اتلانتا. تخت و کمد هم داشت قیمت خوبی میداد دوسه ماه پیش که فکر نمیکردیم دوباره مجبور به برگشت باشیم دورادور ازش خریدیم. اخه قیمتش مناسب بود و خیلی تمیز بود و میشد بخاطر تمیزی و نداشتن حشره مشره بهش اعتماد کرد. اما چه فایده .احتمالا تا تیر که دوباره قراره برگردیم نتونیم بفروشیم و مجبور بشیم بگذاریم دم در:( اینم از شانس گندیده ما هست 


نوشته شده در : چهارشنبه 22 اردیبهشت 1395  توسط : اسمان پندار.    نظرات() .

نظرات پس از تایید نشان داده خواهند شد.
شبکه اجتماعی فارسی کلوب | Buy Website Traffic | Buy Targeted Website Traffic