سلام به دوستهای خوبم. میدونم که خیلی وقته نبودم . تو این مدت خیلی دلم میخواست میومدم و می نوشتم اما فرصت نمیشد که نمیشد. از وقتی برگشتم ایران یک برنامه فشرده اموزشی و ورزشی را در کنار کار دنبال میکنم. دیگه این هفته دیدم خیلی از کارهای ضروری مثل دکتر رفتن و بعضی کلاسها و کارهای ضروری مونده . برای همین گفتم از اول هفته دیگه نمیام داروخانه (محل کار) و اون بنده خدا ها هم قبول کردن. با اینحال فقط صبح روزهای فردم قراره خالی بشه و همچنان هنوز برنامم فشرده فشرده هست. (باور میکنید همین الان هم مهمون سرزده داریم و تا پدرم مشغول صحبت هستندو من در حین مهمونداری گفتم چند کلمه ای براتون بنویسم تا حداقل بدونید اوضاع احوالم چطوره) دوستان میبخشید نمیشه اینطور نوشت . بعدا میام و متن را کامل میکنم
نوشته شده در : پنجشنبه 31 تیر 1395 توسط : اسمان پندار. .