امروز:

غربت

» نوع مطلب : اظهارفضل ،

امروز صبح از راستین پرسیدم اینجا احساس غربت نمیکنی؟ وقتی با ادمهای اینجا حرف میزنی، احساس غربت سراغت نمیاد؟ جواب جالبی داد که گفتم اینجا بنویسم. گفت با ادمهای اینجا احساس راحتی بیشتری میکنم. اینجا با زن و مرد شوخی میکنم میخندم و راحتم. تو ایران حیاها و شاید بشه گفت ملاحظاتی وجود دارد که باعث میشه نتونی به ادمها نزدیک بشی. اما اینجا زن و مرد یکسانند. وقتی حرف میزنی جنسیت ملاک نیست. اما تو کشور خودمون اینطور نیست. منظورش را خوب گرفتم. و تازه امروز متوجه این قضیه شدم که چقدر اینجا راحتتر میتونم با اقایون حرف بزنم. درواقع تو ایران نمیتونیم به اسونی با همکار، همکلاس یا حتی مرد همسایه شوخی کنیم بخندیم سربسر هم بگذاریم بدون اینکه از طرف بقیه  جامعه قضاوت نشویم. ایا حقیقتا با همکلاس جنس مخالفمون به اندازه همکلاس همجنسمون راحت بودیم؟ واقعا چندبار تنها بخاطر یک لبخند یا یک سلام احوالپرسی ساده با جنس مخالف، مجبور شدید سوء تفاهم طرف مقابلتون را با بی محلی متقابل برطرف کنید؟ یا چندبار اگه با بقال سرکوچه اتون شوخی کردید نگاه تند زن همسایه را دیدید؟  جالبه و متقابلا فکر نمیکردم همین حس ناراحت را مردهای جامعه ما هم دارند تا اینکه امروز راستین از حس راحتیش تو جامعه اینجا گفت. غربت چیه؟ ایا غربت این نیست که تو جامعه خودت راحت نباشی؟ بنظر شماعجیب و تاسف بار نیست؟  


نوشته شده در : شنبه 1 آبان 1395  توسط : اسمان پندار.    نظرات() .

نظرات پس از تایید نشان داده خواهند شد.
شبکه اجتماعی فارسی کلوب | Buy Website Traffic | Buy Targeted Website Traffic