سلام به دوستان. صبح روز شنبه اتون بخیر. خوبید؟ براتون بگم که درس و دانشگاه من هم رسما شروع شد. همین امروز بساط درس را پهن کرده ام که بعد این پست شروع کنم به درس خوندن. این ترم دوتا درس سه واحدی و سه واحد هم تز دارم که البته تصمیم دارم این ترم سراغ تز نرم. راستش کار خود این پروژه چندبرابر یک تز کار میبره. البته دیگه چاره ای نیست و بعد دسامبر باید تز را هم کنار پروزه کار کنم. موبور که اخرش تصمیم گرفته مدلینگ همین پروژه را بعنوان تز برداره و یکجورهایی خیالش راحته، البته من هم باید با سوپروایزرم مشورت کنم و ببینم چیز خاصی برام درنظر داره. درسها هم که بشدت سنگین. کلاسهای ما سه ساعته هست و عین خود سه ساعت یک استاد درس میده. اینطوری هست که بعد از یک جلسه اگه نجنبی کلی درس رو هم تلنبار میشه. از دوتا درسی که دارم یکیش پلیمر هست یعنی باز هم شیمی. و دومی بحث مدلینگ فارماکوکینتیک هست. با اینکه فارماکوکینتیک یکی از درسهای داروسازی هست که ایران هم خوندم تاحالا چیزی در مورد مدلینگ نمیدونستم و از امسال عملا وارد حوزه تخصصی داروسازی دارم میشم . حس شیرینیه که میبینی چیزهای بیشتری داری یاد میگیری. بزبون ساده این درس در مورد اینه که با استفاده از نمونه گیری از یک ادم یا حالا حیوون و بدست اوردن غلظت های دارو تموم اثرات دارو را توی بدن میشه محاسبه کرد. اینکه مثلا چندساعت طول میکشه از بدن پاک بشه یا مثلا کی باید دوز بعدی را داد یا اصلا چقدر باید دوز دارو باشه تا نه سمی باشه و هم اثر دارویی تو بدن داشته باشه و یا اگه این دارو تزریقی یا خوراکی داده بشه چه مقدار باید داده بشه و از این حرفها.
میدونید من درسم تو دبیرستان خوب بود. و رتبه نسبتا خوبی هم تو کنکور گرفتم. فقط انتخاب رشته را بد کردم. اون زمان دندونپزشکی تو بورس بود.و من پزشکی را دوست داشتم. اما موقع انتخاب رشته اول دندونپزشکی زدم و بعد هم یکی درمیون پزشکی و داروسازی. سه رشته اصلی گروه تجربی. اون موقع خیلی مهم بود که با توجه به رتبه ات کدوم شهر رااول انتخاب کنی. اما من تک و تنها و بدون کمک انتخاب رشته کردم. اون زمان از این کلاسها و مشاورهای انتخاب رشته نبود یا حداقل من نمیشناختم. خلاصه بی توجه به این موضوع از تهران تا زاهدان همه را زدم و این وسط داروسازی قبول شدم. جالب بود رتبه ام درحدی بود که میشد پزشکی شهرهای دیگه هم برم اما نه خودم وارد بودم و نه اون موقع اهمیت دادم که دنبال انتقالیم از داروسازی به پزشکی را بگیرم. یکجورهایی گیج بودم و فقط با جریان ثبت نام و به به چه چه بقیه و شروع کلاسها پیش رفتم. خلاصه 6 سال داروسازی خوندم درحالی که ازش متنفر بودم. تازه بعد 4-5 سال کار بعنوان داروساز بود که خودم را متقاعد کردم که حسن داروسازی بیشتر از پزشکی هست و میشه از داروسازی لذت بردو با خودم و رشته ام کنار اومدم. خلاصه هنوز که هنوزه این علاقه به پزشکی و کارکرد بدن تو من هست و هرموقع درسهام ربطی به بدن و کارکردش پیدا میکنه کلی درس محبوب من میشه. بهرحال حالا خیلی دیره برای از نو شروع کردن و من الان بیست سالی هست که دارم بعنوان داروساز کار میکنم و درس میخونم و این نهال حسابی بزرگ شده و شاخ و برگ پیدا کرده و از ریشه دراوردنش اشتباه محضه. اما در کل میتونم خوشحال باشم که حداقل حوزه ای که دارم توش ازمایش میکنم و تخصصی کار میکنم تاحدی به بدن مربوطه. این هم شد داستان و پست امروز من. ببندیمش بریم سراغ درس.
نوشته شده در : شنبه 25 شهریور 1396 توسط : اسمان پندار. .
انشاا... که موفق باشین. با توجه به علاقتون به پزشکی چرا بالینی را برای تخصص انتخاب نکردین؟
یک سوالی هم از خدمتتون داشتم. اینکه اینجا تخصص بخونیم و برای خارج از کشور هم اقدام کنیم راحتتر پذیرش میشه گرفت؟ و میشه بپرسم کدوم دانشگاه تحصیل میکنید؟
یکی از دوستانم میگفتن اکه تو ایران سیوتیکس یا شیمی دارویی بونیم راحتتر پذیرش داده میشه تا خوندن بالینی در ایران...
اگه راهنمایی بفرمایید ممنون میشم