سلام سلام. کم پیدام میدونم. اما الان براتون میگم چرا. گفته بودم که تصمیم دارم این ترم فعالتر بشم. البته همون ترم پیش هم کم کار نبودم اما دیگه سوپر پرکار بشم. خب تصمیمم را عملی کردم. یکجورهایی هر صبح از ساعت 9-10 صبح که میرسم ازمایشگاه تا ساعت 7-8 شب یکسره میدوم. یعنی طوری هست که بعضی روزها نمیرسم درست و حسابی ناهار بخورم . راستی کلاسهام هم از دیروز رسما شروع شد.
میدونید روزی که اومدم این دانشگاه از مسئول اینترنشنالمون پرسیدم غیر از من ایرانی دیگه ای هم هست و گفت نه. بعد سال بعدش دانشکده امون یک ایرانی کانادایی گرفت ( اسمش را بگذارم چی؟ ) سال بعدش یعنی پارسال هم دوتا ایرانی دیگه گرفت. یکیشون همون دوست نامرد. یکی دیگه هم یک خل و چل.( خل و چل میگم چون بعدا با ایرانی کانادایی که هم خونه شد سر لباس شستن زنگ زده بود پلیس خبر کرده بود) امسال هم دانشکده امون یک پسر ایرانی برای فوق لیسانس گرفته که البته تاجر مابه و دنبال اینه زودتر از دانشکده بزنه بیرون بره دنبال کاسبی. البته همه ما مدرک داروسازی از ایران داریم و اقا پسر همزمان یک داروخانه بزرگ شبانه روزی را هم داره اداره میکنه . بگذریم. خلاصه ظاهرا قدم من برای دانشکده داروسازی و حتی ازمابشگاهمون سبک بود . چون تابستون دوست نامرد به ازمایشگاهمون اضافه شد و این ماه هم دوست ایرانی کانادایی. چه شوووود سه ایرانی توی یک ازمایشگاه.
دیگه براتون بگم تصمیمم برای سوپرپرکار شدن بنظرم درست و واجب هست. چون مثلا تابستون یک پسر امریکایی خوشگل هم به ازمایشگاهمون اضافه شدو اتفاقا پسر باهوشی هست و داره کارها را سریع یاد میگیره. و خیلی زود داره بمن میرسه. اینطور بگم همیشه میگفتن امریکا باید سخت کار کنی و رقابت سنگینه من میگفتم جه فرقی میکنه کار کاره و خوب ادم کار میکنه. اما الان میبینم اگه تو کار هرروزت بهتر از دیروزت نشی میذارنت کنار. یعنی سیستم مثل یک نردبون طراحی شده. نمیشه تو سالها پله اول بمونی و هرچند سال فقط یک پله خودت را بکشی بالا. چون مرتب ادم داره به این نردبون اضافه میشه و اونها هم از پله ها دارن میان بالا. حالا اگه درجا بزنی وقتی نفر پایینی بتوبرسه. چون جا فقط روی هر پله برای یک نفر جا هست سیستم اونی را انتخاب میکنه که حرکت و پیشرفت داره. نه اونکه کنده یا درجا میزنه. اینطوری هست که من دارم سعی میکنم کارهای بیشتری را بدست بگیرم چون کارهای را که قبلا من میکردم الان پسر امریکایی خوشگل داره یاد میگیره و میاد جلو و من نمیخوام از نردبون پرتم کنن بیرون. خلاصه وقتی میگن کار تو امریکا سنگینه. یعنی مجبوری همیشه بهتر و بهتر شی. جایی برای ایستادن و کارهای تکراری نیست.
خلاصه با این وضعیت جدیدا حتی کمتر میتونم با خانواده ام حرف بزنم و مجبورم کوتاه و مختصر حرف بزنم و سریع برگردم سر کار. شبها دیر میرسم خونه و اونقدر خسته ام که زود میخوام بخوابم و کمتر میشه من و راستین کنار هم بشینیم و گپ بزنیم. الان هم یک ربعی هست راستین رسیده و بهتره زودتر این پست را تموم کنم و قبل اینکه از خستگی بیهوش بشم کمی هم با راستین صحبت کنم
شب بخیر دوستان
نوشته شده در : پنجشنبه 5 بهمن 1396 توسط : اسمان پندار. .
آفرین كه همیشه به فكر بهتر شدن و تعالی خودت هستی، من واقعا شما رو تحسین می كنم.
اگر امكانش بود یك پست در مورد پیدا كردن كارهای جنرال برای ویزا F2 بنویسید ؟ حقوق و شرایط را هم بفرمایید. خیلی ممنون از شما
حقیقتش كار جنرال اسمش روش هست، اصلا شرط و مراحل خاصی نداره، مثلا هندیها اجتماع قوی دارند و از طریق رابطه سازی تو اجتماعشون كار پیدا میكنند. حقوق هم معمولا ساعتی هست و احتمالا ایالت به ایالت فرق كنه، احتمالا تو ایالتهای كم جمعیت تر و شهرهای كوچیك هم سخت یا غیر ممكن باشه. راستش چیز زیادی نمیتونم در این مورد بنویسم، فقط میتونم بگم اگه دارید روش فكر میكنید براش پوینت در نظر نگیرید كه به مشكل برنخورید.