سلام سلام احوال همگی؟خوب امروز بزنیم تو کوچه پس کوچه های حرفهای عامیانه. از این جهت عامیانه چون شاید این مساله برای هرکسی درجه ای از اهمیت را داشته باشه اما بطور کل گفته میشه باید بهش اهمیت کمی بدیم. حدس میزنید چی باشه؟
بعله بحث چاقی لاغری.. جونم براتون بگه من پارسال تابستون قبل اومدن کلاس شنا و دوچرخه رفتم. بعد تا چند ماه هم که برگشتم اینجا پیگیر ورزش بودم و هفته ای دوسه بار باشگاه را میرفتم اما الان یکسالی هست که اصلا مرتب باشگاه دانشگاه نرفته ام. خوب همیشه هم یک 5-6 کیلو اضافه وزن داشتم حالا دوماهی هست که یکجورهایی رژیم غذاییم عوض شده و از همسر گرفته تا اون دوسه دوست ایرانی همه یکجورهایی دارن بهم اخطار میدن دارم وزن اضافه میکنم. خلاصه دیروز رفتم باشگاه و حسابی ورزش کردم و البته خودم را هم وزن کردم دیدم بعله الان 9 کیلویی اضافه وزن دارم و دیگه نمیشه چاقی را زیر لباس قایم کرد. راستش کاری به دیگران هم ندارم از دوجهت خودم هم دوست ندارم چاق بشم. اول اینکه رو اعتماد بنفسم اثر میگذاره. کلی پول خرج پوست و مو میکنیم( منظور کرم هایی که فقط تو قفسه انبار میکنم. و رنگ کردن مو و کراتینه و صافی ژاپنی هست ) بعد هیکل موج مکزیکی....( کلا من و همسر عقیده داریم پوست خوب و هیکل خوب دو مولفه مهم زیبایی هست) هاهاها هردومون هم تو مورد دوم اوضاعمون خرابه. دوم اینکه سلامتی بدنم هم برام مهمه. قشنگ خودم میبینم چاق تر که میشم و ورزش را که کنار میذارم بعد اینکه از پله های مترو میام بالا پاهام درد میگیره و خسته میشم. حتی تازگیها مسیر پیاده ای که باید از مترو تا خونه بیام خیلی برام خسته کننده شده. خلاصه باید بجنبم و قبل اینکه چاقیم به اون درجه برسه که کلا لاغر شدن برام نشدنی و دور برسه ورزش را هر جور شده عین یک اجبار تو برنامم بذارم.
میدونید بعضیها واقعا معتاد ورزشن و از انجامش لذت میبرن. یک عده هم مثل من ورزش را دوست ندارن یا حتی متنفرن و واقعا باشگاه رفتن جز اعمال شاقه براشون حساب میشه. اما خوب باید عین مسواک زدن یکجورهایی اجباریش کرد. که اش کشک خالته اسمان خانم.
دیگه براتون گفتم یکی از دلایل چاق شدنم تغییر رژیم غذاییم هست. خوب من خیلی غذا نمیخورم اما تا دلتون بخواد عاشق شکلاتم. کلا هرچیزی که کمی شکلات بهش خورده باشه را ببینم دیونه میشم .اینطوری بگم که چندتا ظرف نوتلا رابا کمال میل میتونم یکروزه تموم کنم. برای همین اصلا نمیخرم یا کلا سمت قفسه اش نمیرم که وسوسه بشم. برام ثابت شده که معتاد شکلاتم و اگه دوسه روز نخورم عصبی و افسرده مبشم. خلاصه با اجازه همیشه یک تخته شکلات تلخ تو خونه روی میز هست که هر دوسه روز یکبار باید تجدید بشه. خلاصه دوسه ماهی هست ما این تخته را اول با یکنوع ماست چکیده با روکش شکلاتی عوض کردیم( بعد که دیگه اون سوپر این نوع ماست را نیاورد)تبدیل شد به روزی یک کیت کت از این ماشینهای ( اسمش به فارسی چی میشه) همینها که پول میندازیم توش چیز میز میندازه پایین. ( مطمئنم تاحالا اومده تا ایران) بعلاوه. این بعلاوه اش خیلی مهمه با یک الی دوبرش کیک ترس لچه. این بخش اخرش خیلی مهمه. میدونید شیرینیها و کیکها و دوناتهای اینجا برخلاف ظاهرشون اصلا بذائقه ما ایرانیها نمیخوره بس که شیرینه.منم اگه اگه کیک و شیرینی کاکایویی نباشه اصلا دوست ندارم تا اینکه امسال ما با این کیک اشنا شدیم. کیکی هست که تو سه تا شیر خوابونده میشه و کاملا خیس و تر هست. شیرینیش هم خیلی مناسب. خلاصه براتون بگم از کیکهای ایران هم خوشمزه تره . حالا صاف یک مغازه که متخصص این نوع کیکه سر راه من به خونه هست. یعنی دقیقا صاف روبروی چشمه. بعد شب که خسته و له دارم برمیگردم خونه هیچی مثل فکر خرید یک برش از این کیک و رسیدن خونه و خوردنش لذت بخش نیست. خلاصه نوش جان کردن هفته ای دوسه بار از این کیک شده بلای جون من.جالبه شکلاتی هم نیست. اما خوب دیگه خوشمزه هست. اصلا هم نخواهید که راهم را عوض و دور کنم که همینطوری ده دقیقه پیاده روی دارم و ادم خسته فقط میخواد سریعتر برسه خونه. دیگه دوسه روز پبش رفتم بقصد لاغر شدن کلی هله هوله شکلاتی خوشمزه خریدم تو کمد دانشگاه و رو میز خونه ول کردم بلکه ازبلای این کیک رها بشم
این بود شرح ماوقع چگونه چاق شدن من. جدا از اینکه من نمیدونم چرا اینجا انقدر تنوع هله هوله خوشمزه اشون بالاست. یعنی چیپس اشون صد برابر خوشمزه تر از چیپس تو ایران(شرمنده دوستان. اما بعد اینکه من چیپس اینجا را خوردم فهمیدم چیپسهای ساخت ایران طعم و بوی روغن سوخته میده). بیسکوییتهای متنوع شکلاتی اشون را نگو. انقدر هم خرت و پرت خوشمزه دارن که اصلا بعید میدونم یک بیستمش تو ایران پیدا بشه. اقا خانم بیخیال چقدر حرف غذا زدم. خودم حالم بد شد. فعلا بای
نوشته شده در : جمعه 13 بهمن 1396 توسط : اسمان پندار. .
شیرینی هم نوش جون ات.
خودت نمی توانی یک ریزه وقت بگذاری با ذائقه خودت شیرینی درست کنی؟ کوکی درست کردن از نیمرو خیلی راحت ترها!
كامشین جون روم به دیوار من و كدبانوگری مثل جن و بسم الهیم. چند وقت پیش راستین به التماس افتاده بود كه حداقل امروز یك كباب تابه ای درست كن میترسم اشپزی كامل یادت بره