امروز:

من

» نوع مطلب : من و خودم ،خودشناسی ،


خوب بیخوابی زده بسرم و تا حالا سه دور تموم شبكه های اجتماعی را دوره كرده ام، فكر كنم بخاطر قهوه ای باشه كه ساعت ٥ عصر خوردم، عاشق قهوه با طعم موكا هستم كه البته باید مواظب باشم عصر یا شب نخورم وگرنه lمثل الان  بی خواب میشم. 
خوب بریم سر موضوع. كلا فكر میكنید یا حدس میزنید من چه شخصیتی داشته باشم؟ بنظرتون اگه با من از نزدیك برخورد داشته باشید از من خوشتون میاد یا نه؟ خوب از اونجا كه اینجا را میخونید و تاحدی با فراز و نشیب زندگی من اشنایید و سنگ صبورم بودید احتمالا بیشترتون همدردی میكنید و با كمی ارفاق میگید احتمالا از من خوشتون میاد، اما میخوام یك واقعیت از شخصیتم بگم، من بخصوص برای دخترها و گاها برای پسرهادافعه دارم. و از من خوششون نمیاد.چرا؟ دلیلش اینه كه اگه طرف كامل من را نشناسه فكر میكنه خیلی مغرورم، خودم را میگیرم و كلاس بالا میذارم، یا تحویل نمیگیرم. اما واقعیت اینه كه اخلاقم طوریه كه جوش دهنده اولیه نیستم. یعنی ادمی نیستم كه تو دوستی و یا حتی صمیمی تر شدن قدم های اولیه را بردارم. میدونم نكته منفی هست. خوب حالا كه نكته منفی میگم بذار كاملترش كنم، مثلا شاید دیدید گاهی یك عضو جدید وارد فامیل یا حلقه دوستانتون میشه و بعد از مدت كوتاه چنان رابطه قوی با تك تك اعضا داره كه شما حتی با گذشت چندسال یك دهم این رابطه را نساختید و مطمئنید نمیتونید بسازید. خلاصه من از دسته دومم، مثلا بجز خانواده خودم فقط با یكی از دوستانم خوش و بش مفصل عید دیدنی كردم و بقیه را فقط با فرستادن یك پیام ساده تبریك بدر كردم. اینطور بگم اگه دوستی تماس میگیره و سعی در نزدیک شدن و صمیمی تر شدن داره  من هم تماس میگیرم وگرنه اصلا ادم اغاز كننده یك رابطه صمیمی نیستم البته اینرا هم بگم خیلی حال نمیكنم با هرفردی صمیمی بشم، واینطور میشه كه احتمالا اونهایی كه من را از نزدیك نمیشناسن فكر میكنن یا تو دنیای خودمم یا خودم را میگیرم یا احتمالا رفتار من اونقدر برخورنده و ناراحت كننده هست كه از من بدشون میاد و فاصله را حفظ میكنند و اونها هم با من دمخور نمیشن. خوب نتیجه چی میشه؟ از اونجا كه من رابطه ساز نیستم اما بشدت دوستدار جمع و دورهمی هستم این مسئولیت خودبخود روی دوش راستین می افته كه بر عكس من مهره مار داره و دخترها باهاش راحتن و پسرها حسابی دوستش دارن و از صدقه سر اون جفتمون عزیز جمعیم و همه جا دعوتیم، منم مطابق معمول تو مهمونیها سرخوشم و با همه صحبت و شوخی میکنم اما در واقع با هیچ كس صمیمی و نزدیک نیستم، البته این به ای معنی نیست که اگه کسی بخواد با من صمیمی بشه بازم گارد بگیرم. نه. اتفاقا تو دوستی سنگ تموم میذارم و با معرفت و باوفا و صادق هستم. مثل قضیه نادوست. که واقعا فکر میکردم دوستمه و عین یک خواهردوستش داشتم و هواش را داشتم.بگذریم.  خوب حالا این قضیه را تعمیم بدید به همه محیطها از جمله دانشگاه، مثلا تو ازمایشگاه خودمون، بچه هایی که من را از نزدیك میشناسن از انرژی و سرخوشی من خوششون میاد، بچه های ازمایشگاههای دیگه هم اگه پسر باشن گپ و گفتی دارن اما بعضی دخترها را بوضوح میبینم كه دنبال ایجاد رابطه نیستن یا بعضیهاشون هم احتمالا از من بدشون میاد( اوه اوه اینرا همین الان اضافه كنم اصلا اصلا دختری كه اهل لوندی و لاس زدن با پسرها باشه نیستم) اینرا تاكید میكنم چون ممكنه از خوندن این توضیحات این برداشت را بكنید. یكجورهای كاملا خاكی، بدون ادا و اطوار و اصول و سرخوش هستم و البته دركمال شرمندگی بشدت لوووس، شاید هم همین لووس بودن و لووس رفتاركردنم باعث ایجادجاذبه و دافعه برای پسرها و دخترها میشه، میدونم نمیتونم این لووسی را كنار بگذارم، اما اگه حواسم باشه میتونم كنترلش كنم و نقش یك خانم با كلاس و خیلی وارسته را بازی كنم اما خوب نقش بازی كردن ذات اصلی من نیست و زود یادم میره ویا میخوام یادم بره و دوباره برمیگردم به همون شخصیت دختر سرخوش لووس، خوب حالا بعد از همه این توضیحات باز همون طرز فكر را راجع به من دارید؟ جدی فكر میكنید كجای این شخصیت ایراد داره؟ بنظرتون باید تغییر كنه؟ چی را كمتر یا بیشتر كنه؟ اگه دوست دارید میتونید كامنتهاتون را بی اسم بگذارید و هرچی دوست دارید بگید.
ممنون    



نوشته شده در : چهارشنبه 15 فروردین 1397  توسط : اسمان پندار.    نظرات() .

مریم
چهارشنبه 22 فروردین 1397 20:30
سلام اسمان جان خوبی عیدت مبارک.
نمیدونم چی بگم من تو ام یا تو منی ؟! اونقدر شخصیتت شبیه من هست که میگم من یه کپی از خودت هستم یعنی یک درصد هم فرق نداریم . من همش میگم چرا حس می کنم انگار سالهاست میشناسمت شاید همینه دلیلش. شاید باورت نشه همش متن را میخوندم یه چیزی پیدا کنم بگم ا شبیه نیس این مورد پیدا نکردم.
پاسخ اسمان پندار : سلام مریم جون عید تو هم مبارك
هاهاها چه جالب كه انقدر شبیه همیم، تا حالا هیچوقت باكسی مثل خودم برخورد نداشتم، دارم تصور میكنم اگه همدیگه را از نزدیك ببینیم چی میشه؟ دافعه عمل میكنه یا جاذبه مریم جون بهرحال خیلی خوشحالم كه باهم دوستیم و امیدوارم اگه اومدم ایران بتونیم هم را ببینیم
نگار
سه شنبه 21 فروردین 1397 16:58
سلام آسمان جان. خوب هستید. راستش از جهاتی شبیه شما هستم و معمولا شروع کننده خوبی نیستم. یعنی نمیدانم چطور باید با کسی آنقدر صمیمی شوم. روابطم در حد محل کار و تحصیل باقی میماند. البته من به این وضع راضی هستم. اما در مورد آقایان میبینم که حتی با یک جلسه ناهار روابط گسترده ای دارند. راستش یاد حدیثی از حضرت علی افتادم که فرمودند هر چه بیشتر بدانید ترس کمتری در دل خود داری. شاید تعبیر من نادرست باشد اما فکر میکنم هر چه وابستگی کمتری به کسی داشته باشم خودم را بهتر دوست خواهم داشت. البته منظورم خودخواهی نیست. منظورم این است که توجه یا عدم توجه دیگران برایم خیلی مهم نیست. با تاخیر بسیار سال نو را هم خدمتتان تبریک عرض میکنم.
پاسخ اسمان پندار : سلام نگار جون، سال نو شما هم مبارك، نگار چقدر خوبه كه به این نگرش رسیدی، كسانی كه همیشه نگران طرز فكر دیگران راجع بخودشون هستن دائم اضطراب دارن و احساس رضایت نمیكنن، منم تا حدی اینطوریم و طرز فكر كسانی كه بهشون اهمیت میدم برام مهمه. موفق و شاد باشی
بهارک
دوشنبه 20 فروردین 1397 00:43
سلام. چقدر خودتون رو خوب شناختین. حالا جالبه من تا مدتها در مورد خودم اشتباه فکر میکردم. یعنی ویژگیهایی رو که دوست داشتم داشته باشم رو به خودم نسبت میدادم. ولی در عمل از اون امتحان ها سربلند بیرون نیومدم. دیده‌م که خیلیا در مورد خودشون لاف میزنن و میگن که راحت از پس مشکلاتشون بر میان. ولی دیدم این جوری فایده نداره و باید صادق بود و نباید آدم خودش رو گول بزنه. شما هم خیلی خوب خودتون رو حلاجی کردین. بالاخره میخواییم به یه نتیجه ای برسیم. نمیخواییم که خودمون رو به کسی قالب کنیم. باید ویژگیهای ناخوبمون رو بشناسیم و تبدیلشون کنیم به خوب.
حالا جالبه من خودم آدمی هستم که همیشه در دوستیها و ارتباطات جدید قدم اول رو برمیدارم. و اگر بازخورد منفی ای هم بگیرم زیاد ناراحت نمیشم چون عادت کرده‌م.ولی از نوع پاسخ دادن شما به کامنتها خیلی خوشم اومد. چون به سلیقه ی من نزدیک بود و میدیدم که دوست دارین اون رابطه رو حفظ کنین. با دلگرمی دادن به کامنت گذارها برای خودتون دوست خریدین. این رو من خیلی میپسندم. خیلی کم پیش اومده که من حوصله کسی رو نداشته باشم و بخوام از سر خودم بازش کنم. شما هم به نظرم اینجوری هستین. یعنی طرف شاید بیاد و با یه لحن ناخوبی باهاتون صحبت کنه ولی شما به دل نمیگیرین و باهاش جوری برخورد میکنین که آدم‌ میگه آهان پس شاید من اشتباه کرده باشم و طرف منظور بدی هم نداشته. خلاصه فکر میکنم شما به آدمها اجازه میدین که روی خوبشون رو بهتون نشون بدن. نظر من این بود. از روی نحوه ی پاسخگویی تون به کامنتها.
پاسخ اسمان پندار : بهارك عزیز ممنونم از كامنتت ، چقدر خوبه كه میتونی قدم اول را برداری، بنظرم شجاعت میخواد چون مسلما قرار نیست همه ادمها اغوش باز داشته باشن و جرات دست رد خوردن را دارید. و اما چرا من سعی میكنم بازحوصله جواب كامنتها را بدم، بنظرم شخصیت كسی كه كامنت میگذاره با شخصی كه كامنت نمیذاره خیلی فرق داره، كسی كه متنی را میخونه و درجواب زندگی، نظر یا سوال یك ادم دیگه نمیتونه خنثی یا بی تفاوت بمونه یعنی این شخص برای ادمهای دیگه احترام قائله، یعنی تو جامعه هم ادم خنثی ای نیست و میتونه در برابر زندگی ادمها احساس مسئولیت كنه و بی تفاوت نباشه، در كل بگم كسی كه بمن احترام میگذاره و وقتش را برای كامنت میذاره قابل احترام متقابله.
و متاسفانه تو جامعه اینطور نیست كه همه روی خوبشون را به من نشون بدن، مثل نادوست،
ممنونم
رویا
یکشنبه 19 فروردین 1397 09:24
اسمون عزیز شخصیت من هم تا حدود خیلی زیادی شبیه خودته و دقیقا دیگرون راجع به من این فکر را میکنن که خودم را میگیرم مغرورم و ...البته این حس بیشتر از طرف خانمهااحساس میشه البته الان دارم میبینم که آدمهای دور و برم تقریبا دارن این شکلی میشن به خصوص تو محل کار .اونا هم مثل من حرفشون اینه که محیط و آدمهاش ما رابه این سمت بردن.درست میگن و منم حرفشون را قبول دارم وقتی میبینی تا زمانی که باهات کار دارن بهت توجه میکنن و یا رفاقت و کا را از هم جدا میدونن و بدون توجه به رفاقت و به قولی سلام و علیکی که باهم داریم به راحتی و جلوی چشم خود آدم زیر آبت را میزنن و یا فقط میخوان از زندگیت سر در بیارن و حد و مرزها را نمی شناسن پس تو هم میری تو لاک خودت البته من خیلی خیلی برا خودم متاسف میشم که چرا نمیشه بعد از این همه سال کار کردن به کسی اعتماد کنی و رو رفاقتش حساب کنی میگم اولش فکر میکردم من فقط این وضعیت را دارم اما دیدم نه بابا بقیه هم دل پری دارن البته نا گفته نماند که تو همین محل کارمون خیلی ها را میبینم که با هم میرن بیرون گردش خونه هم و ...اما به راحتی پشت سر هم حرف میزنن موارد خصوصی هم را میگن به هم تیکه میندازن و گاها دیدیم که با هم دعواشون هم میشه راستش این سبک رفاقت را اصلا دوست ندارم من آدمی هستم که واسه دوست درست و حسابی و یه رفیق واقعی حاضرم هر کاری بکنم اما وقتی این موارد را میبینم ترجیح میدم تو عالم خودم باشم تا بعد اگه رفتاری ناراحت کننده دیدم گلایه ای نداشته باشم.نمیدونم چرا مردم به این سمت دارن میرن اصلا حد و حریمها را نمیشناسن فرصت طلب و متوقع شدن و گاهی رفتارهای ازشون میبینی که حتی تو عالم بچه ها هم وجود نداره.میگم من یکی از آرزوهام داشتن یه رفیق پایه مشتی و با مرامه که باهاش حال کنم تمام زندگیم را بدونه ازش کمک بخوام باهاش حال کنم و به موقع هم واسش بمیرم .نمیدونم شایدم من حساسم اما باور کن خیلی از مرامها اصلا تو جنس و خون و تربیت و فرهنگ من نیست گاهی تو خونه میگم که ای کاش یه کمی ما را شارلاتان و بدجنس بار آورده بودن نه اینقدر صبور و متشخص و سر تو لاک.به هر حال دوست خوب یه نعمت بزرگه.
پاسخ اسمان پندار : رویا جون، كامل میدونم چی میگی، خودت بهتر میدونی كه من هم چقدر دنبال یك دوست واقعی هستم، تا حالا هم تو هم جنس خودم پیداش نكردم، پسرهایی هستن كه میشه بهشون اعتماد كرد مثل دوستهای مشترك من و راستین، اما اخرش یك سری حرفها را نمیشه به پسرها گفت، و اما در مورد ایران، راستش رویا فكر میكنم یك درصد زیادی از فرهنگ اشتباه ما یا بقولی چیزی كه داره بعنوان فرهنگ تو جامعه ما شكل میگیره ناشی از مشكلات سیاسی اجتماعی اقتصادی ما هست، میدونی وقتی رتبه بدی بعنوان غمگین ترین یا عصبانی ترین مردم جهان را داریم اینها را خلق و خوی مردم اثر میگذاره، همین احساس ناامنیها، استرسها، عصبانیتهایی كه هر روزه شاهدش تو ایران هستیم صد درصد روی هركسی تاثیر داره، واقعا دلم برای ما مردم ایران میسوزه، امیدوارم یك روزی این كشور رنگ ثبات و ارامش بخودش ببینه
نظرات پس از تایید نشان داده خواهند شد.
شبکه اجتماعی فارسی کلوب | Buy Website Traffic | Buy Targeted Website Traffic