امروز:

تب تند زندگی

» نوع مطلب : نیویورک ،روزها در اون سر دنیا(سال پنجم) ،

كریسمس و خانواده برادرم اومدن و هردو هم مثل برق و باد رفتن، فردا شب هم تحویل سال نو میلادیً هست. قبل اومدن برادرم اونقدر درگیر جریان زندگی بودم كه تصمیم داشتم یك برنامه كاربردی اموزشی برای هرررز تعطیلاتم جور كنم. حالا این برنامه همچنان تو مغزم مونده اما دچار خمودی بعد مهمون بازی شده، بذارید اینطوری بگم، برادرم و خانمش امریكا را دوست داشتن اما از جریان تند زندگی تو نیویورك بصورت واضحی وحشت كرده بودن، برادرم بشدت اصرار داره كه باید زندگی تو كانادا را انتخاب كنیم، نظرش اینه مثلا حداقل یك ساعت اتلاف وقت برای رسیدن به محل كار زیاده در حالی كه تو كانادا ده دقیقه ای میشه رفت، بزبون دیگه كانادا همین امكانات تو محیط ارومتر با ارامش و لذت بیشتر را داره ، من با این حرفش موافقم، من همه عمرم تو تهران و حالا هم نیویورك بودم برای همین قدر ارامش را میدونم، میدونم چطور نبض و جریان سریع شهرهای بزرگ روح زندگی را میتونه تو وجودت خفه كنه اما بنظرم فعلا نیمه راهیم و بهتره سراغ راه دیگه ای نریم، مسلما اگه به مرحله كار برسیم تو اولین قدم شهر دیگه ای را برای زندگی انتخاب میكنیم، در واقع بنظر من هم نیویورك برای ادم مجرد یا یك هنرمند میخوره و مناسب زندگی خانوادگی نیست. خلاصه بگم جمعیت زیاد نیویورك و بدوبدوی زندگی در اینجا حسابی براشون سوال برانگیز شده بود كه چه چیزی ما را اینجا نگه داشته و چرا برای كانادا اقدام نمیكنیم. اخرش هم این تعجبشون از این نوع زندگی به ما هم سرایت كرد و كم و بیش شروع كردم به مقایسه تا رسیدم به بزرگترین تفاوتها، داشتن پاسپورت در مقابل عدم تخمین زمان برای رسیدن به گرین كارت- اجازه كار در مقابل عدم اجازه كار راستین- حمایت دولت كانادا در مقابل عدم حمایت و ناامنی اینجا. البته حسنهای امریكا هم اب و هوا و موقعیت بیشتر كاری( انشالله) هست. داستان را كوتاه كنم، خیلی خوش گذشت، هرروز از صبح تا شب به گشت و گذار بودیم . دیدن خانواده و برادرزاده كوچولو و شیرینم همون لذت همیشگی خودش را داشت. كلی خندیدیم تفریح كردیم و خوش گذروندیم . و حالا باز برگشتن تو جریان تند رودخانه زندگی با كلی ابشار و سد و سنگش در حالی كه مطمئن نیستی این رودخونه به اقیانوس وصل میشه یا نه سخته. پ. ن. ای كاش میشد راستین برای دیدن خانواده و پدرش یك سفر به ایران میكرد


نوشته شده در : دوشنبه 10 دی 1397  توسط : اسمان پندار.    نظرات() .

طناز
سه شنبه 11 دی 1397 13:44
عزیزم ببخشید این در جواب پست بعدی بود که نوشتم....امیدوارم همیشه لبت خندون باشه
پاسخ اسمان پندار : مرسی طناز گلم، شما هم همینطور دوستم
طناز
سه شنبه 11 دی 1397 13:42
سلام عزیزم امیدوارم مث همیشه خوب باشی
فیلم دیدن خوبه ولی کتاب خوندن عالیییی
من چندوقت بود بدجوری معتاده فضای مجازی شده بودم داداشم بهم پیشنهاد کرد کتاب بخونم و ساعت مطالعه مو زیاد کنم واقعا جواب داد، الان من طناز 2 ماهه که پاکم
پاسخ اسمان پندار : هاهاها خیلی خندیدم طنازپاك. من هم با خودم قرار گذاشتم تو این ایام مطهرتعطیلات یك كتاب در كنار بقیه ایین های قدسی اموزشی بخونم.
نظرات پس از تایید نشان داده خواهند شد.
شبکه اجتماعی فارسی کلوب | Buy Website Traffic | Buy Targeted Website Traffic