دیشب دیدن صفحه دو بی سی و مناظره چهار طیف اپوزیسیون ، غیر از اینكه نظرم را در مورد اینكه اپوزیسیونی وجود نداره و اگر هم وجود داره بی ساختار و ایدئولوژی و رهبری واقعی هست را تایید كرد، تاثیری تكمیلی در دیدم به مسیح داشت. خوب مسیح پررنگتر بخصوص بعد از دیدارش با پ تلاش داره فعالیتش را سیاسی كنه. البته مدتی هست شروع كرده بوداما جدیدا سخنرانیها و مناظره های سیاسی هم میكنه. اما دیشب بعد از دیدن مناظره اش بخصوص با نامور متوجه شدم تو این مورد اصلا حرفی برای گفتن نداره. ضعفش تو دانش و دید سیاسی باعث شده بود بخواد با شلوغ كاری و مغلطه بازی نظر مخالفش را بیان كنه و ای كاش نظر مخالف داشت، درواقع مناظره را عملا به دعوای شخصی و كوبوندن نامور تبدیل كرده بود، از موضع زن و فمینیستی و بگم بگم وارد شد كه اولیش نشونه ضعف و سو استفاده بود و دومی از ادبیاتی كه برای ما اشنا است. وقتی هم ازش سوال شد چه برنامه و هدفی برای انقلاب داری، مشكلات و نقاط سیاه نظام كه برای همه ما اشنا است را بیان كرد. و اما نظر من در مورد ادامه راهش. اگه باهوش هست باید از انتقادات نقاط ضعفش را بفهمه و درصدد جبرانش بربیاد. علم و دانش سیاست را با مطالعه كافی یاد بگیره، تو مناظره های سیاسی كه بقصد عصبانی كردن طرف انجام میشه با هوشمندی و متانت جواب بده و از عصبانی شدن و هوچی گری پرهیز كنه، از موضع فمینیست استفاده نكنه كه شمشیر دو لبه میشه و طرفدارهاش را میبره، راه و برنامه و هدف و مهمتر از اون حرفی جز تكرار مسایل و مشكلات مردم كه همه ما باهاش اشنا هستیم داشته باشه.
خوب بچه ها من به ایستگاه رسیدم، در كل نتیجه این مناظره بوضوح نشون میداد كه ما هنوز به بلوغ كافی برای تغییر نرسیدیم و جناحهایی كه هنوز معنی اتحاد و احترام به نظر مقابل را نفهمیدن اماده پرچمدار بودن هیچ گروهی نیستن .
نوشته شده در : پنجشنبه 25 بهمن 1397 توسط : اسمان پندار. .
همانطور که خودتان هم اشاره کردید و البته واضح است، مسیح دختر باهوشی ست. دیر یا زود خودش می رسد به اینجا که برای برنده بودن در مناظره سیاسی باید به ابزار آن تسلط داشته باشد، باید مطالعه کند و بر مبنای عینیات حرف بزند.
مشکلی که ولی ظاهرا هست و حالا حالا هم باقی می ماند همان تلرانس پایین خود ما مردم است. خیلی هم پایین. اگر کسی را دوست داشته باشیم یارکشی می کنیم و اگر هم از کسی متنفر باشیم باز هم یارکشی می کنیم برای بزن بزن و بکش بکش جناح مخالف. هر وقت یاد گرفتیم جوانب ضعف شخصیت های مورد قبولمان را هم ببینیم و از آنها انتقاد کنیم تازه رسیده ایم به هجای الفبای دموکراسی.
تو خیلی شجاع هستی که در مورد خانم علینژاد می نویسی. ایشون با فعالیت های مدنی اش ( که من صد در صد هم باهاش موافق نیستم) پیشینه و طرفدارانی به هم زده که اجازه نقد به من و شمای مخاطب نمی دهند در صورتی که شما کاملا محق هستید که نقد خودتون را به خانم علینژاد و به هر کس دیگری که نظرش را در رسانه های عمومی ابزار می کنه وارد کنید. به نظر من نقد خوبی هم داشتید.
در مورد مسیح من سعی میكنم دختری را ببینم كه مسیری را داره طی میكنه، درواقع مسیح را یك الگوی كامل و قهرمان بی نقص نمیبینم بلكه دختری معمولی میبینم كه از هوش و مهارتهای كلامیش برای هدفی كه درنظر گرفته استفاده میكنه و رشد میكنه، برای همین توانمندیش را تحسینش میكنم و تا اینجای كار عالی، اما وقتی ادعای رهبری و نمایندگی میكنه بنظرم دیگه نباید در حد یك دختر معمولی نمونه باشه، بلكه انتظارم ازش در حد بك الگو بالا میره و اینجاست كه بشدت نقطه ضعف داره و باید خیلی زود نقاط ضعفش را برطرف میكنه چون واقعیت اینه كه الگو و قهرمان حداقل دومیلیون ایرانی هست كه دارن ازش الگوبرداری میكنند. متاسفانه مسیح نقدپذیر خوبی نیست و اینرا به طرفدارهاش هم اموزش نمیده، حتی من كاملا مخالف بكاربردن اسم اسلحه كه نمادخشونت هست تو هشتگهاشم. خلاصه كارفرهنگی و نقدپذیری را باید از خودمون شروع كنیم تا بتونیم دركل جامعه سالم و همزیستی عقاید متفاوت دركنارهم را داشته باشیم. جامعه نباید متعلق به یك گروه تندرو چه اسلامی و چه غیر اسلامی باشه، تندروی و رادیكالیسم تو هراندیشه ای نتیجه اش نمونه همین نظامی هست كه الان داریم.
ممنونم :)
شاید تنها گزینه برای بیان مشکلات نقد صریح و گزنده هست.
مسیح با زیان جمهوری اسلامی باهاشون حرف میزنه.
شما هم بهتره بجای از دور نشستن و دستور به لنگش کردن دادن حداقل سکوت کنید!
شما رو چه به نقد کردن مسیح!