امروز:

این روزها

» نوع مطلب : روزها در اون سر دنیا(سال پنجم) ،

تو تهران هوا از زمستون یكهو وارد تابستون میشه، گاها دوره بهاری در حد هفته میمونه، تو نیویورك زمستون در ظرف یك هفته وارد بهار شد و بعد همونجا گیر كرده، یعنی هوا نه سرده كه شال و كلاه كنی نه گرم كه تیشرت بپوشی بزنی بیرون، حتما یك كت و یك لباس بهاری لازم داری. خلاصه فكر كنم الان یكی دوماهی باشه كه تو فاز بهار گیر كردیم، با هوای نیمچه ابری و بارون. امروز ساعت ١٠ صبح fda میتینگ داریم، قراره من هم یك پرزنت طولانی داشته باشم، موبور هم پرزنت داره و میخواد قبل شروع میتینگ یك دوره با استادمون رو پرزنتش داشته باشه، بعد من عین خیالم نیست، حتی استرس هم ندارم، داشتم همین را برای راستین میگفتم و وقتی با این جمله تموم كردم پرسید خوب نتیجه گیریش چیه؟ یعنی خوبه یا بده كه اینطوری هستی، خندم گرفت، چون واقعا خودم هم نمیدونم خوبه یا بده، خلاصه فكر كنم بد نباشه منم یك ده دقیقه ای قبل شروع خودم را اماده كنم. هنوز دوتا امتحان دیگه این ترمم مونده خوبیش اینه كه امتحان تو خونه هست و استرسش و درس خوندنش كمتره، اما انگار ذهن ادم هم میفهمه و برای همین بهمون نسبت تنبل میشه و كارها را پشت گوش میندازه. خلاصه یكی دو روز دل به درس ندادم اما باید از امروز بشینم تمومشون كنم بفرستم بره از شر این ترم و درس خوندن راحت بشم. بعد هم تا اینترنشیپ برنامه فشرده اما بدون استرس برنامه یادگیری برای خودم میذارم، هرچند استادم همین دوشنبه برای یكماه داره میره سفر، موبور هم هفته دیگه با دوست دخترش سه هفته ای میرن كوروز و با كشتی جزیره گردی. یكی از دوستهام میگفت اسمان تو هم یك استراحتی قبل اینترنشیپت بكن، فكر كنم بد نمیگه، فقط قضیه ما پوله، شاید هم باز از كردیت خرج كنیم و در اینده كردیتهامون را پر كنیم، هرچند همین الان هم حدود ١٥ هزار دلار رو كردیتهامون بدهی داریم. امان از این زندگی دانشجویی. خوب این هم یك گزارش از اوضاع و احوال من، بقیه اش برای بعد


نوشته شده در : جمعه 20 اردیبهشت 1398  توسط : اسمان پندار.    نظرات() .

نظرات پس از تایید نشان داده خواهند شد.
شبکه اجتماعی فارسی کلوب | Buy Website Traffic | Buy Targeted Website Traffic