امروز:

غیبت

» نوع مطلب : چرت و پرت نویسی ،

قرار بود یک پست غیبت داشته باشیم، بریم سراغ داستانهای ما با نادوست، گفته بودم که روابط من و ایرانی- کانادایی( ایکا) با نادوست تیره و تاره و دلیلش هم برمیگرده به حسادت عمیقی که این دختر نسبت به پیشرفت بقیه داره و موفقیت بقیه به خصوص ایرانیهای هم کار و هم ازمایشگاهیش براش خیلی سنگینه و از اونطرف بشدت اهل شو اف و ابراز وجود هست، پس هرجور موفقیت وپیشرفتی حتی تعداد ازمایشها اذیتش میکنه و بصورت استادانه و سیاست مدارانه زهرش را میریزه، این وسط این زهر بیشتر نصیب ایکا شده که ازمایشهاش هم سطح نادوست هست، شخصیت ایکا با سرو صدا است، دختر پرشر و شوری هست که سیاستهاش درمقابل بازیهای نادوست که کاملا موذیانه و با نقشه و حساب شده است شکست میخوره، گاهی منم گول مظلوم بازی نادوست را میخپرم و دلم براش میسوزه، خصوصا اینکه اگه این حسادتش نبود میتونست دوست خیلی خوب و باحالی برام بشه اما حیف که باید از همچین ادمهایی فاصله گرفت، قبل عید بود که ایکا و نادوست بحث لفظی شدیدی میکنن، روز بعد بود که قرنطینه اجباری شد و همه به اجبار خونه نشین شدیم دوماه بعد بود که متوجه شدیم نادوست ماجرا را بزرگ کرده و شکایت رسمی از ایکا کرده، اینجا بود‌که نامه نگاریهاو جلسات انلاین رسمی از طرف دانشگاه به همه بچه های ازمایشگاه شروع شد، جدا از ازمایشگاهمون، دعوای دوایرانی هم داستان روز شد، اخرش ایکا تبریه شد اما به هردوشون اخطاردارن که اگه تکرار بشه یا باید ازمایشگاهشون عوض بشه یا دانشگاه. متاسفانه استادمون با اینکه ادم خوبی هست اما اعتماد به نفس و مدیریتش فاجعه هست و‌بشدت گول بازیهای نادوست را میخوره و طرف نادوست هست، کلا بنظرمن نادوست ماهی یک پروژه جنجالی تو دست میگیره، یکی دوتا اتفاق و داستان دیگه هم بعد از اون درست کرد که چون داستانهاش رابطه مستقیمی به من و ایکا نداره بیخیالش. حالا از هفته پیش دوباره دانشگاهمون باز شده و هنوز یک هفته نشده، این دوتا دارن به پروپای هم میپیچن، البته برای من مشخصه که شروع کننده نادوست هست اما استادم بشدت طرف نادوست هست و به همون نسبت شلوغ بازیهای ایکا براش بزرگ بچشم میاد،من خیلی طرفداری از ایکا را میکنم و‌جمعه که باز استادم از مشکل جدید این دوتا به من و موبور میگفت و من باز طرف ایکا را گرفتم بهم توپید و گفت من نمیفهمم تو چرا همش از ایکا طرفداری میکنی، موبور هم که باسیاست هست و با اینکه از نادوست زخم خورده و ایکا دوستشه اما سکوت میکنه. نتونستم بگم چون مدیریت ضعیف تو و ادم نشناسیت باعث شده که ادم بدجنسی مثل نادوست پرو بال بگیره. من ازقدیم معتقد بودم که ادم از هردست بگیره از همون دست میگیره، و‌ اگه جایی ناحقی دیدم سکوت نکنم اما نادوست تاحالا با سیستم بدجنسی کارهاش را جلو برده، بدون هیچ ازمایش درست و حسابی و فقط با زبون بازی اعتماد استادم را خریده و کار خاصی هم از دست من برنمیاد، فقط منتظرم تا یکروزی مثل فیلمهای سینمایی دست این ادم بدجنس رو بشه و حق به حقدار برسه، فعلا که دار دنیا داره به نفعش میچرخه . اگه روزی این اتفاق افتاد خبرتون میکنم و گرنه بدونید که متاسفانه شاهد یک فیلم درامای ایرانی هستم


نوشته شده در : یکشنبه 5 مرداد 1399  توسط : اسمان پندار.    نظرات() .

الی
یکشنبه 16 شهریور 1399 00:10
چرا کلا بیشتر اوقات مشکلات رو میندازند گردن آدم های شلوغ تو جمع ها؟
پاسخ اسمان پندار : یادم رفته موضوع پست چی بود اما با حرفت کاملا موافقم؛)
زینب
سه شنبه 7 مرداد 1399 17:54
من درست متوجه جریان نشدم ولی خدا صبرت بده. حتی دوری و دوستی با آدمهای سمپاش و اصطلاحا توکسیک فرساینده است چه برسه به همکاری. راستش من نمیدونم تو ذهنشون چی میگذره ولی من اگر به جای اونا بودم خیلی از درون داغون میشدم. اون همه نقشه و برنامه داشتن برای بقیه اول از همه آرامشو از آدم میگیره نمیگذاره آدم برای خودش زندگی کنه.
پاسخ اسمان پندار : زینب عزیز، داستانها و ماجراها خیلی طولانی هست و نمیشه نوشت، اما منم با حرفت موافقم، یعنی پیش خودم میگم من هرازگاهی اکثرا غیر مستقیم درگیر سمپاشیهای نادوست میشم و‌میبینیم چقدر از ادم انرژی میگیره، حالا این ادم چطور و با چه انرژی همیشه درحال داستان درست کردن و یا سیاست بازی بقصد ازار دیگران هست. جدا اگه نصف این انرژی که این فرد برای سمپاشی میذاره را اگه برای کار تحقیقش بذاره اصلا احتیاج به این داستانها نداره و خودش میتونه موفق باشه
زری
دوشنبه 6 مرداد 1399 23:17
ای بابا این ایکا را یه کم توجیه کن! نمیشه؟
نمیدونم چرا از این استادت خوشم نمیآد؟ خخخ حالا انگار قراره من خوشم بیاد والله خخخ
پاسخ اسمان پندار : اوخ اوخ زری، نمیدونی که باز امروز ایکا درگیر یک داستان دیگه تو ازمایشگاهمون شده، بیچاره کلا خیلی بدشانسه و خوب ادمی هم نیست که بشینه حقش را بخورن. و جواب میده. ببین زری، کلا خودم هم تکلیف دلم را با استادم نمیدونم، هم ادم خوبیه و ذات خرابی نداره، هم بعضی اوقات بد میره رو مخ، گاهی حرفهام را نمیفهمه و یک برداشتهای عجیب غریب و خنگولانه ای از حرفهام میکنه و یکهو بهم میپره که جدا بهم برمیخوره و میخوام صداش را نشنوم :))
نظرات پس از تایید نشان داده خواهند شد.
شبکه اجتماعی فارسی کلوب | Buy Website Traffic | Buy Targeted Website Traffic