کشور فقر وفقیرو کارتون خواب.دوروز بمبئی بودیم یا بقول خودشون مومبای.با شناختی که قبلا تو کشورهای دیگه از هند داشتم انتظار یک کشور رنگارنگ و پر از معبد و شگفتی را داشتم.البته فکر میکردم که کشور کثیفی باشه اما نه تا این حد.خوب من فقط میتونم راجه به خود مومبای و گوا نظر بدهم و احتمالا هر شهر ویژگی خودش را داشته باشه.جمعه رسیدیم مومبای .با شوق و ذوق خیابونها را تماشا کردیم و از دیدن جمعیت ادمهای خیلی فقیری که کنار خیابون زندگی میکردند شگفت زده شدیم.هتل به فرودگاه نزدیک بود .هتل هالیدی.و مثل هر هتل خوب دیگه ای باعث شد لحظه ای مناظری که دیدیم را فراموش کنیم .عصر تصمیم گرفتیم دوری دور هتل بزنیم.اولین مورد جالب و خنده دار این بود که همه ماشینها با بوق حرکت میکردند.یعنی نه اینکه ماشینی یا ادمیزادی جلوشون بپیچه بوق بزنند.نه .همه ازدم بوق میزدند.ده دقیقه بعد سرسام گرفتیم و نیم ساعت بعد فقط میخواستیم زودتر به هتل برسیم تا از این دیوونه خونه فرار کنیم.صدای سرسام اور بوق ممتد ماشینها.همه جا کثیف و پر از اشغال .ادمها کنار خیابون یا تو دکه های کوچیک کثیف.ادم تو ادم میلولید و مرزی بین پیاده رو و خیابون نبود.همه جا خراب و هیچ چیز درست و درمونی نداشت..خوب قرار نبود تهران هم باشه .اما نه معبدی .نه تصویری از فرهنگ....خوشبختانه هتل عالی بودو ازحس تو ذوق خوردگی ما کم میکرد.شنبه هم رفتیم تور شهر گردی.یادتونه تو فیلم اسلام داگ میلیونر یکجا بود که رخت و لباس میشستند؟5 دقیقه به ما فرصت دادند تا از اتوبوس پیاده بشیم و از بالای پل راه اهن در میون بچه گداهایی که از سر و کولت بالا میروند عکس بندازیم.بگم جالب بود یا نه؟راستش دیدن این منظره که مردم لباس میشستند و مثلا یک ردیف ملافه سقید.یک ردیف گان سبز پزشکی.یک ردیف شلوار ابی و دهها ردیف لباس پهن شده شاید جالب باشد اما تصور شدت فقر مردم و دیدن ادمها تو پایینترین درجه رفاه وحشتناک بود.من فکر کنم تو ایران همچین درجه فقرو دور بودن از امکانات اولیه را نداشته باشیم.از ته دل دلم براشون میسوخت.اینطور بگم بچه های کار ما در مقابل اینها سرورند.اصلا یک وضعی بود.................دیگه اینکه خود بمبئی هم اصلا جای دیدنی نداشت.بابا ما تو مالزی یکی دوتا معبد دیدیم .اونجا فرهنگ هند را بهتر میشد حس کرد تا اینجا.هیچی نداشت برای دیدن.بمعنی واقعی کلمه هیچی.دو سه جا ما را بردند.یک پارک.فرض کنید یکی از پارکهی درب و داغون یکی از شهرهای کوچیک مارا.مدت بازدید 15 دقیقه.ایستگاه ملکه ویکتوریا.اتوبوس ایستاد پریدیم پایین .جنگی عکس انداختیم دو دقیقه ای پریدیم بالا.بعد رفت جلو یک ساختمون ایستاد گفت. هتل تاج محل معروف و یک بنا هم روبروش بنام گیت ورودی هند قدیم.5 دقیقه هم از نمای هتل و اون یکی نما عکس گرفتیم.بمبئی تموم شد.گفتیم ببریدمون جزیره فیلها.گفتند هیچ فیلی در کار نیست و اسم جزیزه این هست.گفتیم بالیوود ؟گفتند جایی برای ر فتن ندارد ......فقط تا بود ادم بود تو خیابونها اون هم نوع فقیر که کف زمین خوابیده بودند یا کنار خیابون و زیر پلها زندگی میکردند.و کمی هم تفاوت طبقاتی.مثلا یک زمین کو چک چمن بود که پولدارهای جنوب مومبای کریکت یا گلف بازی میکردند و چند متر اونطرفتر چندتا بدبخت بیچاره کف خیابون خوابیده بودند......خلاصه اصلا سفر به بمبئی را توصیه نمیکنم.از یکشنبه تا حالا هم اینجا یعنی گوا هستیم.دریا و استخرو حمام افتاب.بعدا براتون مفصل تعریف میکنم.اگه بشود هم فردا چند تا عکس از بمبئی میگذارم.خوب جاتون خالی الان داریم میریم کنار دریا شب نشینی. فردا صبح هم فیل سواری و خرید.شب همگیتون بخیر.هند-بمبئی